دانشگاه محقق اردبیلی
روان شناسی مدرسه و آموزشگاه
22520821
7
2
2018
08
23
مقایسهی اثربخشی یادگیری خودتنظیم و درمان دارویی در کاهش نشانگان اختلال کاستی توجه/بیشفعالی دانشآموزان
7
32
FA
حسن
اسحاقی گرجی
دانشجوی دکترای روانشناسی تربیتی دانشگاه سمنان
eshaghi_g@yahoo.com
محمد علی
محمدی فر
استادیار گروه روانشناسی تربیتی، دانشگاه سمنان
alimohammadyfar@semnan.ac.ir
علی اکبر
امین بیدختی
استاد تمام گروه مدیریت آموزشی، دانشگاه سمنان
aliaminbeidokhti@yahoo.com
سیاوش
طالع پسند
0000-0002-7534-5711
دانشیار گروه روانشناسی تربیتی، دانشگاه سمنان
stalepasand@semnan.ac.ir
علی محمد
رضایی
استادیار گروه روانشناسی تربیتی، دانشگاه سمنان
rezai_am@semnan.ac.ir
10.22098/jsp.2018.691
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه­ی اثربخشی یادگیری خودتنظیم و درمان دارویی بر کاهش نشانگان اختلال کاستی توجه/بیش­فعالی است. روش پژوهش، شبه­آزمایشی از نوع پیش­آزمون-پس­آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری کلیه کودکان 10 تا 12 ساله که از بهار تا پایان تابستان 1395به یکی از مراکز درمانی شهر ساری مراجعه نموده و تشخیص اختلال کاستی توجه/ بیش­فعالی دریافت کرده­اند. تعداد 30 دختر و پسر از این کودکان با در نظر گرفتن ملاک­های ورود و خروج انتخاب، و به طور تصادفی به سه گروه 10 نفری تقسیم شده­اند. این افراد به تصادف در یکی از گروه­های دارودرمانی، یادگیری خودتنظیم و گروه گواه به کارگماری شده­اند. برای جمع­آوری داده­ها ازآزمون کانرز والدین به صورت پیش­آزمون و پس­آزمون و از آزمون ریون برای سنجش هوش استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده­ها با استفاده از کواریانس در SPSS.21 اجرا گردید. یافته­ها نشان می­دهد مداخله یادگیری خودتنظیم به اندازه دارودرمانی(001/0P<) اثربخش است. اما بین دو روش مداخله تفاوت معنی­داری(05/0P>) وجود نداشت. بنابراین، می­توان نتیجه گرفت به کارگیری فنون و تکنیک­های یادگیری خودتنظیم به اندازه دارو درمانی(داروی میتل­فینیدیت) در کاهش علائم اختلال کاستی توجه/بیش فعالی اثر بخش است و می­توان از آن برای درمان استفاده کرد. ضمن آن­که این درمان روان­شناختی، اثرات جانبی دارودرمانی را ندارد.
اختلال کاستی توجه/بیش فعالی,یادگیری خودتنظیم,دارودرمانی
https://jsp.uma.ac.ir/article_691.html
https://jsp.uma.ac.ir/article_691_6aab9b8756e8c856f39ee4e238c36dc2.pdf
دانشگاه محقق اردبیلی
روان شناسی مدرسه و آموزشگاه
22520821
7
2
2018
08
23
فراتحلیل درمان های روانشناختی برکاهش اختلال اضطراب اجتماعی در کودکان و نوجوانان
33
53
FA
زهرا
جهان بخشی
دانشجوی دکتری مشاوره، دانشگاه علامه طباطبایی
pooneh1621stu@gmail.com
احمد
برجعلی
دانشیار گروه روانشناسی، دانشگاه علامه طباطبایی
borjali@atu.ac.ir
کیومرث
فرح بخش
دانشیار گروه مشاوره، دانشگاه علامه طباطبایی
k.farahbakhsh@gmail.com
محمدرضا
فلسفی نژاد
دانشیار گروه سنجش و اندازه گیری، دانشگاه علامه طباطبایی
آسیه
شریعتمدار
استادیار گروه مشاوره، دانشگاه علامه طباطبایی
s_shariatmadar@yahoo.com
10.22098/jsp.2018.692
اضطراب اجتماعی یکی از شایع­ترین مشکلاتی است که باعث اختلالات عملکردی قابل توجه در کودکان و نوجوانان می­شود. در رابطه با میزان اثربخشی انواع مختلف درمان های روان­شناختی برای کودکان و نوجوانان مبتلا به اضطراب اجتماعی تردید وجود دارد در نتیجه ضرورت انجام مطالعه فراتحلیل در مورد اثربخشی درمان­های موجود برای اضطراب اجتماعی در کودکان و نوجوانان را نشان می دهد. در مطالعه حاضر، اندازه اثر درمان های روان­شناختی در کودکان مبتلا به اضطراب اجتماعی ارزیابی شده است. در این پژوهش 139 مطالعه در مورد اثربخشی درمان­های روان­شناختی برای اختلال اضطراب اجتماعی در کودکان و نوجوانان جمع آوری شد و 12 مطالعه پس از ارزیابی های دقیق انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل­های آماری با استفاده نرم افزار جامع فراتحلیل CAM انجام شد. نتایج نشان داد که درمان های روانشناختی برای اختلال اضطراب اجتماعی در کودکان و نوجوانان دارای اندازه اثر متوسط بودند. میانگین اندازه اثر درمان­های روان­شناختی بر اختلال اضطراب اجتماعی در کودکان 32/0(05>P) بود. درمان های موجود برای این گروه از کودکان نیاز به بررسیهای بیش­تری دارد
فراتحلیل,درمانهای روانشناختی,اضطراب اجتماعی,کودکان و نوجوانان
https://jsp.uma.ac.ir/article_692.html
https://jsp.uma.ac.ir/article_692_bfa09cd4fc7ffd04d3379bb18f857a9e.pdf
دانشگاه محقق اردبیلی
روان شناسی مدرسه و آموزشگاه
22520821
7
2
2018
08
23
رواسازی و اعتباریابی پرسشنامه تدریس تحولآفرین (TTQ) در بین دانش آموزان
54
71
FA
علی
رضایی شریف
0000-0003-3502-8575
استادیار گروه علوم تربیتی، دانشگاه محقق اردبیلی
rezaeisharif@uma.ac.ir
محمد رضا
ابراهیم خانی
کارشناس ارشد تحقیقات آموزشی، دانشگاه محقق اردبیلی
mohammadreza725@yahoo.com
10.22098/jsp.2018.693
پژوهش حاضر با هدف رواسازی و اعتباریابی پرسش­نامه تدریس تحول­آفرین در دانش­آموزان شهر اردبیل انجام پذیرفت. جامعهی آماری مورد مطالعه، دانش­آموزان پایه­ی ششم ابتدایی آموزش و پرورش ناحیه یک شهر اردبیل، به تعداد 2415 نفر در سال تحصیلی 94-1393 بودند که تعداد 490 نفر به روش خوشهای چندمرحله­ای انتخاب شدند. اعتبار پرسش­نامۀ تدریس تحول­آفرین بر اساس آلفای کرونباخ 83/0 و با استفاده از روش دو نیمه کردن، 77/0 به­دست آمد. بررسیهای مربوط به روایی محتوا و سازه پرسش­نامۀ تدریس تحول­آفرین، مؤید روایی پرسش­نامه مذکور است. یافتههای حاصل از تحلیل عاملی تأییدی همانند فرم اصلی، چهار عامل نفوذ آرمانی (ایده­آل)، انگیزه الهام­بخش، تحریک ذهنی و ملاحظات فردی را مورد تأیید قرار داد. با توجه به نتایج به­دست آمده می­توان گفت که پرسش­نامۀ تدریس تحول­آفرین ابزاری قابل اعتماد و روا برای اندازه­گیری تدریس تحول­آفرین است.
رواسازی,اعتباریابی,تدریس تحولآفرین
https://jsp.uma.ac.ir/article_693.html
https://jsp.uma.ac.ir/article_693_e342323c4192bb4f2228f546dc989086.pdf
دانشگاه محقق اردبیلی
روان شناسی مدرسه و آموزشگاه
22520821
7
2
2010
08
23
رابطه ویژگیهای روانشناختی (شخصیت وظیفهشناسی) و مؤلفههای صلاحیتهای حرفهای با اثربخشی معلمان: رویکرد معادلات ساختاری
72
94
FA
جمال
سلیمی
دانشیار گروه علوم تربیتی، دانشگاه کردستان
j_salimi2003@yahoo.com
کویستان
محمدیان شریف
دانشجوی دکتری برنامه ریزی توسعه آموزش عالی، دانشگاه کردستان
keostan_mohmdi@yahoo.com
10.22098/jsp.2018.694
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ویژگی­های روان­شناختی (شخصیت وظیفه­شناسی) و پارامترهای صلاحیت­های حرفه­ای با اثر بخشی معلمان صورت گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه­ی آماری این پژوهش شامل کلیه معلمان مدارس دوره اول و دوم متوسطه آموزش و پرورش شهرستان مریوان (دوره اول 310 و دوره دوم 315 نفر) در سال تحصیلی 93-1394 بود، که 235 نفر از معلمان با توجه به نسبت طبقه دوره اول و دوم و زن و مرد با روش نمونه­گیری طبقه­ای نسبتی انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر، سه پرسش­نامهی صلاحیت­های حرفه­­ا­­ی معلمان، عامل شخصیت وظیفه­شناسی نئو و پرسش­نامه محقق­ساخته اثربخشی معلمان بود. برای تجزیه و تحلیل داده­ها از معادلات ساختاری با استفاده از نرم­افزار LISREL استفاده شد. نتایج نشان داد که صلاحیت­های حرفه­ای به تنهایی می­تواند اثربخشی معلمان را پیش­بینی کند، ولی شخصیت وظیفه­شناسی به تنهایی نمی­تواند اثربخشی معلمان را پیش­بینی کند، اما با واسطه­گری متغیر صلاحیت حرفه­ای می­تواند اثر بخشی معلمان را پیش­بینی کند. همچنین بخش دیگر یافته­ها حاکی از آن بود که مؤلفه­­­ی شخصیت وظیفه­شناسی قدرت کمی در پیش­بینی مؤلفه­­ی اثربخشی معلمان دارد، درحالی­که مؤلفه­­ی صلاحیت­های حرفه­ای قدرت بالایی در پیش­بینی اثربخشی معلمان دارند
ویژگیهای روانشناختی,شخصیت وظیفهشناسی,صلاحیتهای حرفهای,اثربخشی معلمان,معادلات ساختاری
https://jsp.uma.ac.ir/article_694.html
https://jsp.uma.ac.ir/article_694_a8ca6c1d33a524ba116a2593818877ce.pdf
دانشگاه محقق اردبیلی
روان شناسی مدرسه و آموزشگاه
22520821
7
2
2010
08
23
همبودی اختلال کمبود توجه/ بیش فعالی با اختلال بدتنظیمی خلق مخرب در دانشآموزان دبستانی
95
114
FA
مسلم
عباسی
استادیار دانشگاه سلمان فارسی کازرون
moslem_abbasi83@yahoo.com
ساره
روستا
دانشجوی کارشناسی ارشد روان شناسی دانشگاه سلمان فارسی کازرون
roosta.sareh@gmail.com
هما
احمدی
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم تحقیقات ساوه
10.22098/jsp.2018.695
پژوهش حاضر با هدف بررسی همبودی اختلال کمبود توجه/ بیش فعالی با اختلال بدتنظیمی خلق مخرب در کودکان دبستانی انجام شد. روش پژوهش توصیفی بود و جامعه آماری شامل کودکان دبستانی مبتلا به اختلال کمبود توجه/ بیش­فعالی بود. برای دستیابی به هدف فوق،40 کودک دبستانی با روش نمونه­گیری هدفمند انتخاب شدند. پس از اطمینان از تشخیص روانپزشکی اختلال کمبود توجه/ بیش­فعالی، برای تشخیص موارد اختلال بدتنظیمی خلق مخرب از یک مصاحبه بالینی ساختار یافته با والدین استفاده شد. یافتههای حاصل از این مطالعه، حاکی از همبودی 5/17 درصدی (7 کودک از 40 کودک) اختلال کمبود توجه/ بیش­فعالی با اختلال بدتنظیمی خلق مخرب بود. با توجه به نتایج، لزوم توجه و تشخیص همبودی اختلال بدتنظیمی خلق مخرب جهت به­کارگیری روش های درمانی مناسب برای اختلال کمبود توجه/ بیش فعالی توصیه می­گردد.
همبودی,کودک,اختلال بدتنظیمی خلق مخرب,اختلال کمبود توجه/ بیشفعالی
https://jsp.uma.ac.ir/article_695.html
https://jsp.uma.ac.ir/article_695_97fff7f6c0d87ae84b414fe1418f1f1b.pdf
دانشگاه محقق اردبیلی
روان شناسی مدرسه و آموزشگاه
22520821
7
2
2018
08
23
نقش افسردگی، اضطراب و استرس دانشآموزان پسر در پیشبینی نگرش مثبت و منفی آنها به بزهکاری
115
130
FA
اکبر
عطادخت
0000-0001-9879-3309
دانشیار روانشناسی، دانشگاه محقق اردبیلی
atadokht@uma.ac.ir
نادیا
قره گوزلو
کارشناس ارشد روانشناسی، دانشگاه محقق اردبیلی
gharagozloo@yahoo.com
10.22098/jsp.2018.696
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش افسردگی، اضطراب و استرس در پیش­بینی نگرش مثبت و منفی دانش­آموزان پسر به بزهکاری انجام شد. روش این مطالعه توصیفی- همبستگی بود و جامعه­ی آماری آن شامل کلیه دانش­آموزان نوجوان پسر 15- 18 سال ساکن شهر همدان بودند. از بین این افراد نمونه­ای به حجم 100 نفر با روش نمونه­گیری خوشه­ای انتخاب شدند و با پرسش­نامه­های ­سنجش نگرش به بزهکاری و مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس21) (DASS به جمع­آوری داده­ها اقدام شد. داده­های به دست آمده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شد. نتایج نشان داد که نمره کل آشفتگی روان­شناختی با نگرش مثبت دانش­آموزان به بزهکاری رابطه مثبت معنادار دارد، ولی با نگرش منفی آن­ها به بزهکاری رابطه­ای ندارد. همچنین از بین زیرمتغیرهای آشفتگی روان­شناختی، اضطراب با نگرش مثبت(24/0=r) و منفی(22/0-=r) به بزهکاری رابطه داشته، ولی افسردگی فقط با نگرش مثبت به بزهکاری رابطه­ای مثبت داشت(21/0=r). نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که از بین مؤلفه­های آشفتگی روان­شناختی، اضطراب 28 درصد واریانس نگرش منفی به بزهکاری را به طور منفی تبیین می­کند(28/0-= ß). بنابراین خانواده­ها، متخصصین بهداشت روانی و مشاوران آموزش و پرورش می­توانند با شناسایی دانش­آموزان در معرض خطر و مدیریت افسردگی و اضطراب آن­ها موجبات پیشگیری از بزهکاری دانش­آموزان را فراهم کنند.
افسردگی,اضطراب,استرس,نگرش به بزهکاری,دانشآموزان
https://jsp.uma.ac.ir/article_696.html
https://jsp.uma.ac.ir/article_696_12c4d6e4199427de400f19dec830465e.pdf
دانشگاه محقق اردبیلی
روان شناسی مدرسه و آموزشگاه
22520821
7
2
2018
08
23
بررسی روابط ساختاری عملکرد نظارتی و تفکر انتقادی والدین با سازگاری و خودکارآمدی دانشآموزان مقطع متوسطه
131
156
FA
امید
عیسی نژاد
استادیار گروه مشاوره، دانشگاه کردستان
o.isanejad@uok.ac.ir
شبروز
قبادی زاده
دانشجوی کارشناسی ارشد مشاوره تحصیلی، دانشگاه کردستان
shabrooz.ghabadi@gmail.com
10.22098/jsp.2018.697
هدف از این پژوهش، پیش­بینی سازگاری و خودکارآمدی دانش­آموزان از طریق سبک نظارتی و تفکر انتقادی والدین ­بود.روش پژوهش حاضر توصیفی _ همبستگی، از نوع مدل­یابی معادلات ساختاری ­بود. جامعه آماری پژوهش، متشکل از کلیه دانش­آموزان پسر دبیرستانی بودند که در سال 1395-1396 در مدارس شهر سنندج مشغول به تحصیل بودند. از بین این جامعه، نمونه­ای به حجم 440 دانش­آموز به روش خوشه­ای تک­­مرحله­ای انتخاب­ و پرسش­نامه­های: نظـارت والـدین(<em>PMS</em>)<strong>،</strong> مهارت هایتفکر انتقادی کالیفرنیا(CCTST)(فرم ب)، خودکارآمدی کودکان و نوجوانان(SEQ-C) وپرسش­نامه سازگاری سینها و سینگ (AISS)را تکمیل نمودند. داده­ها با نرم­افزار AMOS مورد تجزیه و تحلیل قرار­گرفت. نتایج نشان داد بین نظارت والدین با کلیه مؤلفه­های سازگاری و خودکارآمدی دانش­آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود­ دارد و همچنین یافته­ها بیانگر رابطه مثبت و معنادار بین تمامی مؤلفه­های تفکر انتقادی با کلیه مؤلفه­های سازگاری و خودکارآمدی دانش­آموزان ­بود. نتایج حاصل از پژوهش حاضر می­تواند برای کمک به تدوین و به­کارگیری برنامه­های آموزشی، پیشگیرانه و درمانی برای والدین جهت شکل­دهی و تقویت خودکارآمدی و سازگاری دانش­آموزان مورد استفاده قرار ­بگیرد.
عملکرد نظارتی والدین,تفکر انتقادی,سازگاری,خودکارآمدی,دانش آموزان
https://jsp.uma.ac.ir/article_697.html
https://jsp.uma.ac.ir/article_697_6c2fa8872a72cad920235c3b9ef7b1bb.pdf
دانشگاه محقق اردبیلی
روان شناسی مدرسه و آموزشگاه
22520821
7
2
2010
08
23
پیشبینی راهبردهای یادگیری دانشآموزان بر اساس ویژگیهای شخصیتی و تابآوری
157
176
FA
سیمین
غلامرضایی
دانشیار گروه روانشناسی دانشگاه لرستان
کلثوم
کریمی نژاد
دانشجوی دکتری مشاوره خانواده دانشگاه شهید چمران اهواز
kolsoumkariminejad@gmail.com
فضلالله
میر دریکوند
دانشیار گروه روانشناسی دانشگاه لرستان
غفار
نصیری هانیس
0000-0001-8549-545X
دانشجوی دکتری روانشناسی دانشگاه لرستان
gh.nasiri.hanis@gmail.com
حسین
حسینی
دانشجوی دکتری روانشناسی دانشگاه لرستان
fpcej2015@yahoo.com
10.22098/JSP.2018.698
پژوهش با هدف آشکار ساختن همبستگی راهبردهای یادگیری با ویژگیهای شخصیتی و تابآوری دانشآموزان دوره متوسطه به انجام رسید. روش پژوهش همبستگی است و جامعه آماری آن دربرگیرنده همه دانشآموزان دختر دوره متوسطه شهرستان دلفان بود که از میان آنها نمونه­ای 250 نفری با به­کار بستن روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شد. برای گردآوری داده­ها از ابزارهای فرم بازنگری شده پرسش­نامه شخصیتی آیزنک (EQP-R)، سنجه تابآوری کانر و دیوید سون (CD- RISC) پرسش­نامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری (M SLQ) استفاده شد. یافتهها نشان داد که همبستگی مؤلفههای راهبردهای یادگیری با پارهای از ویژگیهای شخصیتی مثبت و با پارهای دیگر منفی بود؛ همبستگی میان مؤلفههای اضطراب امتحان و راهبردهای شناختی یادگیری با ویژگی شخصیتی روان­آزردگی به ترتیب 33/0 و 21/0-، همبستگی میان مؤلفههای خودکارآمدی، ارزشگذاری درونی و خودنظم­دهی با ویژگی شخصیتی روان­گسسته­خویی به ترتیب 26/0-، 23/0- و 19/0- و همبسته مؤلفههای خود کارآمدی و راهبردهای شناختی با ویژگی شخصیتی برون­گردی به ترتیب 20/0 و 22/0 بوده است. افزون بر اینها، همبستگی میان تابآوری و راهبردهای یادگیری 64/0 بوده و همهی این همبستگیها معنیدار بوده است (001/0>p). نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که مدل استفادهشده برای پیشبینی راهبردهای یادگیری معنادار است (82/15F=) و میتواند با ضریب تعیین 45/0 = R<sup>2</sup>همبستگی میان متغیرها را تبیین کنند؛ یعنی ویژگیهای شخصیتی و تابآوری میتوانند 45/% از پراکنش راهبردهای یادگیری را تبیین کنند. با توجه به یافتهها میتوان نتیجه گرفت که راهبردهای یادگیری با ویژگیهای شخصیتی و تابآوری در دانشآموزان رابطه دارد و شایسته است که معلمان در تدریس خود به این نکته توجه نمایند.
شخصیت,تابآوری,یادگیری,دانشآموز,انگیزش
https://jsp.uma.ac.ir/article_705.html
https://jsp.uma.ac.ir/article_705_9a1b5858c6709ff9cad89815a592735b.pdf
دانشگاه محقق اردبیلی
روان شناسی مدرسه و آموزشگاه
22520821
7
2
2018
08
23
اثربخشی آموزش کنشهای اجرایی و نوروفیدبک بر ارتقاء عملکرد تحصیلی دانشآموزان
177
195
FA
مهدی
غیاثی گیشی
کارشناس ارشد علوم شناختی، مشاور آموزش و پرورش منطقه جلگه اصفهان
ghiyasimehdi16@gmail.com
علی
مشهدی
دانشیار روان شناسی، دانشگاه فردوسی مشهد
mashhadi@um.ac.ir
علی
غنائی چمن آباد
دانشیار علوم اعصاب شناختی، مدیر واحد بین الملل دانشگاه فردوسی مشهد
alighanaei@gmail.com
10.22098/jsp.2018.699
هدف از این مطالعه بررسی میزان اثربخشی آموزش کلاسی کنشهای اجرایی به همراه نوروفیدبک بر ارتقاء عملکرد تحصیلی دانشآموزان بهنجار بود.در قالب یک طرح نیمه­آزمایشی پیش­آزمون- پس­آزمون با گروه کنترل، 36 نفر دانشآموز پسر کلاس چهارم ابتدایی به صورت تصادفی انتخاب شده و در سه گروه 12 نفری آموزش کنشهای اجرایی و نوروفیدبک، آموزش کنشهای اجرایی و کنترل قرار داده شدند. دو گروه آموزش کنشهای اجرایی به همراه نوروفیدبک و آموزش به تنهایی در 16 جلسه آموزش کلاسی کنشهای اجرایی و گروه آموزش و نوروفیدبک علاوه بر آموزش کلاسی در 8 جلسه آموزش نوروفیدبک شرکت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند. نتایج بیانگر بهبود معنادار عملکرد تحصیلی دانشآموزان شرکتکننده در جلسات آموزشی کنشهای اجرایی نسبت به گروه کنترل با اندازه اثر 89/0 در نمره کلی عملکرد تحصیلی است و مقایسه گروهها معناداری بیش­تر عملکرد تحصیلی را در گروه آموزش کنشهای اجرایی به همراه نوروفیدبک نسبت به گروهی که فقط از آموزش کلاسی استفاده کرده بودند را نشان داد. این مطالعه نشان داد که با آموزش کنشهای اجرایی میتوان عملکرد تحصیلی دانشآموزان را ارتقاء داد و این آموزشها در همراهی با نوروفیدبک تأثیرگذاری بیش­تری دارد.
کنشهای اجرایی,عملکرد تحصیلی,نوروفیدبک,دانشآموزان
https://jsp.uma.ac.ir/article_699.html
https://jsp.uma.ac.ir/article_699_dea7ec26ede81b90bb16a9b5806840cd.pdf
دانشگاه محقق اردبیلی
روان شناسی مدرسه و آموزشگاه
22520821
7
2
2018
08
23
اثربخشی آموزش خودکارآمدی بر استرس تحصیلی و مهارتهای اجتماعی دانشآموزان دختر
196
213
FA
محمود
کوشکی
کارشناس ارشد روان شناسی، دانشگاه خوارزمی
mahmoodkooshki@gmail.com
هادی
کرامتی
استادیار گروه روان شناسی تربیتی، دانشگاه خوارزمی
dr.hadikeramati@gmail.com
جعفر
حسنی
دانشیار گروه روان شناسی، دانشگاه خوارزمی
hasanimehr@yahoo.com
10.22098/jsp.2018.700
پژوهش حاضر با هدف روشن ساختن تأثیر آموزش خودکارآمدی بر استرس تحصیلی و مهارتهای اجتماعی دانشآموزان دختر مقطع متوسطه اول انجام شده است. روش پژوهش آزمایشی است. طرح تحقیق آن پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل است. جامعه آن را دختران متوسطه اول شهر معمولان (خرمآباد) تشکیل میدادند که در سال تحصیلی 94-93 مشغول به تحصیل بودند. روش نمونهگیری بهصورت تصادفی (ساده) بوده است. برای انتخاب نمونه از بین 8 مجتمع آموزشی و پرورشی شهر معمولان، یک مجتمع بهصورت تصادفی انتخاب و پرسش­نامههای خودکارآمدی شرر (1982)، استرس تحصیلی زاژکووا و همکاران (2005) و مهارتهای اجتماعی نوجوانان ایندربیتزن و فوستر (1992) بین تمام دانشآموزان دختر آن مجتمع اجرا شد. در این پژوهش، گروه آزمایش (15 نفر) با استفاده از پکیج آموزشی خودکارآمدی، 10 جلسه مورد آموزش قرار گرفتند. بعد از تجزیهوتحلیل، بهصورت تصادفی، 15 نفر از دانشآموزانی که خودکارآمدی پایین، استرس تحصیلی بالا و مهارتهای اجتماعی پایینی داشتند به عنوان گروه آزمایش و 15 نفر نیز بهعنوان گروه کنترل انتخاب شدند. سپس آموزش خودکارآمدی در 10 جلسه به عمل آمد. در نهایت، از هر دو گروه پسآزمون به عمل آمد. اطلاعات بهدستآمده از پرسش­نامهها بر اساس تحلیل­کوواریانس مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها نشان داد که آموزش خودکارآمدی بر استرس تحصیلی و مهارتهای اجتماعی گروه آزمایش تأثیر معنیداری داشته است، درصورتیکه این تأثیر در گروه کنترل مشاهده نشده است. افزون براین، نتایج نشان داد که با آموزش خودکارآمدی، استرس تحصیلی کاهش و مهارت­های اجتماعی افزایش یافته است. از این یافتهها میتوان نتیجه گرفت که آموزش خودکارآمدی بر کاهش استرس تحصیلی و همچنین افزایش مهارتهای اجتماعی دانش­آموزان، مؤثر است.
آموزش خودکارآمدی,استرس تحصیلی,مهارتهای اجتماعی,دانش آموزان
https://jsp.uma.ac.ir/article_700.html
https://jsp.uma.ac.ir/article_700_7143d19e2ae0ff788ba884987f924ffa.pdf
دانشگاه محقق اردبیلی
روان شناسی مدرسه و آموزشگاه
22520821
7
2
2018
08
23
بررسی ویژگیهای پیشرفت تحصیلی، تبار خانوادگی - اجتماعی و سلامت روان در نوجوانان بزهکار
214
239
FA
فاطمه
کربلائی
عضو هئیت علمی گروه روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه ازاد زاهدان
karbalai_996@yahoo.com
غلامعلی
افروز
استاد ممتاز روانشناسی و آموزش کودکان استثنائی، دانشگاه تهران
paria.jangi@yahoo.com
مهوش
رقیبی
استادیار گروه روانشناسی، دانشگاه سیستان و بلوچستان
mahvash_raghibi@yahoo.com
10.22098/jsp.2018.701
بزهکاری نوجوانان از جمله مسائل بغرنج اجتماعی است که افکار عمومی را شدیداً به خود مشغول داشته است. پژوهش حاضر بهمنظور بررسی وضعیت ویژگی­های پیشرفت تحصیلی، تبار خانوادگی- اجتماعی و سلامت روان نوجوانان بزهکار انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعهی آماری پژوهش را تمامی نوجوانان بزهکار کانون اصلاح و تربیت استان سیستان و بلوچستان در سال 97-1396 تشکیل میدادند که از میان آنها با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس 86 نفر از نوجوانان بزهکار کانون اصلاح و تربیت استان به عنوان نمونه انتخاب شدند و ضمن مشخص کردن سطح تحصیلات کنونی و نمره معدل آنان، پرسش­نامه ویژگی­های تبار خانوادگی محقق ساخته، و پرسش­نامه سلامت روان SCL-90-R در مورد آنان اجرا و تکمیل گردید. یافتهها نشان داد، نوجوانان بزهکار از نظر ویژگی­های تبار خانوادگی، فرزند سوم خانواده بوده و دارای ساختار خانوادگی گسترده، وضعیت اجتماعی، اقتصادی، تحصیلی پائین در والدین و تعداد اعضای خانواده زیاد بودند. در زمینه پیشرفت تحصیلی، نوجوانان بزهکار اکثریت بی­سواد و تعداد اندکی تحصیلاتشان تا ابتدایی و متوسطه بود. بیش­ترین فراوانی علت ترک تحصیل این نوجوانان این بوده که کمک خرج خانواده بودند و نگرش آنان به اجتماع بد بوده است. این افراد در زمینه سلامت روان نیازمند توجه و مداخله بالینی هستند، همچنین آنان در مقیاس سوءظن، افسردگی و ترس نیاز به مداخله بالینی داشتند. با شناسایی علمی این ویژگی­­ها، مشخص می­شود که برنامه­ریزی­های مناسب جهت پیشگیری از بزهکاری و بازپروری نوجوانان بزهکار در زمینه تدوین برنامه­های آموزشی و هدایت شغلی و تحصیلی آنان از موارد قابلتوجه است.
پیشرفت تحصیلی,تبار خانوادگی- اجتماعی,سلامت روان,نوجوانان بزهکار
https://jsp.uma.ac.ir/article_701.html
https://jsp.uma.ac.ir/article_701_586972a7cb349ecfc4ab5eb6b5366897.pdf
دانشگاه محقق اردبیلی
روان شناسی مدرسه و آموزشگاه
22520821
7
2
2018
08
23
اثربخشی درمانهای شناختی-رفتاری و مثبت نگر بر عملکرد اجتماعی-انطباقی و فرسودگی تحصیلی دانشآموزان کمالگرا
240
260
FA
آذر
کیامرثی
عضو هیئت علمی گروه روان شناسی دانشگاه آزاد اسلامی، اردبیل، ایران
a.kiamarsi52@yahoo.com
محمد
نریمانی
0000-0002-9710-4046
استاد دانشگاه محقق اردبیلی
narimani@uma.ac.ir
ناصر
صبحی قراملکی
دانشیار روان شناسی، دانشگاه علامه طباطبائی
m_sobhi@uma.ac.ir
نیلوفر
میکاییلی
دانشیار گروه روان شناسی، دانشگاه محقق اردبیلی
nmikaeiliu@ma.ac.ir
10.22098/jsp.2018.702
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان­های مثبت­نگر و شناختی-رفتاری بر عملکرد اجتماعی-انطباقی و فرسودگی تحصیلی دانش­آموزان کمال­گرا است. این پژوهش آزمایشی، با طرح پیش­آزمون و پس­آزمون و گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش­آموزان دختر کمال­گرای مدارس متوسطه شهر رشت در سال 1395 است. نمونه پژوهش 69 دانش­آموز دختر کمال گرا بود که به صورت تصادفی به سه گروه (دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) گمارده شدند. برای جمع­آوری داده­ها، از مقیاس کمال گرایی بالینی استوبر، پرسش­نامه عملکرد اجتماعی-انطباقی سالملا-آرو و همکاران و مقیاس فرسودگی تحصیلی پرایس و همکاران استفاده شد. گروه­های آزمایش، درمان­های مثبت­نگر و شناختی-رفتاری را در 10 جلسه دریافت کردند و گروه کنترل مداخله­ای نگرفت. نتایج نشان داد که درمان های مثبت نگر و شناختی-رفتاری در افزایش عملکرد اجتماعی-انطباقی و کاهش فرسودگی تحصیلی دانش­آموزان کمال­گرا تأثیر دارد. بین اثربخشی دو درمان تفاوتی به­دست نیامد. این یافته­ها بیان می­کند که درمان مثبت­نگر به اندازه درمان شناختی-رفتاری مؤثر است و می­توان از آن به عنوان درمان جایگزین استفاده کرد.
مثبتنگر,شناختی –رفتاری,عملکرد اجتماعی,فرسودگی تحصیلی,کمالگرایی
https://jsp.uma.ac.ir/article_702.html
https://jsp.uma.ac.ir/article_702_57ec33d052ca0e98ea3af8e0df548b55.pdf
دانشگاه محقق اردبیلی
روان شناسی مدرسه و آموزشگاه
22520821
7
2
2018
08
23
ارتباط بین خود پندارۀ بدنی با نحوۀ گذران اوقات فراغت با تأکید بر فعالیت های بدنی دانشآموزان تیزهوش
261
277
FA
فرزاد
نوبخت
استادیار گروه تربیت بدنی، دانشگاه محقق اردبیلی
nobakht.farzad@uma.ac.ir
علی
همتی عفیف
استادیار دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)
alihematiafif@yahoo.com
نگار
اشرفی
دانشجوی دکتری فیزیولوژی ورزش، دانشگاه محقق اردبیلی
soudgostar@gmail.com
10.22098/jsp.2018.703
هدف از تحقیق حاضر بررسی ارتباط خودپندارۀ بدنی با گذران اوقات فراغت با تأکید بر فعالیت­های بدنی در دانش­آموزان تیز هوش متوسطه قزوین بود. روش تحقیق از نوع توصیفی – همبستگی است. جامعۀ این تحقیق تمامی دانش­آموزان تیز هوش دختر و پسر سه پایۀ تحصیلی دورۀ متوسطه به تعداد 760 نفر در سال تحصیلی 93-94 بوده که از بین آن ها 256 نفر (128 دختر و 128 پسر) براساس جدول مورگان و به شکل تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این تحقیق از دو پرسش­نامۀ اوقات فراغت روان بخش و پرسش­نامۀ خود پندارۀ بدنی مارش استفاده شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده­ها از آمار توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون بهره گرفته شد. یافتهها نشان داد که دانش­آموزان تیز هوش مشارکت بسیار کمی ( حدود22 درصد) در فعالیت­های ورزشی اوقات فراغت دارند. تماشای تلویزیون و استفاده از کامپیوتر بیش­ترین استفاده را در اوقات فراغت داشت. این نتایج همچنین موید ارتباط معنادار (p کم­تر از 05/0)بین عوامل لیاقت ورزشی، عزت نفس و خودپندارۀ کلی با تمامی مؤلفه­های گذران اوقات فراغت با تأکید بر فعالیت­های بدنی است.ارتباط معنادار(p کم­تر از 05/0) بین عوامل چربی، ظاهر، انعطاف، سلامتی و هماهنگی با برخی از مؤلفه­های گذران اوقات فراغت با تأکید بر فعالیت­های بدنی ملاحظه گردید. لذا جهت گیری به سمت برنامه­های ورزشی در اوقات فراغت می­تواند به خودپنداره بدنی مثبت دانش­آموزان کمک کند.
خود پنداره بدنی,اوقات فراغت,دانشآموزان تیزهوش
https://jsp.uma.ac.ir/article_703.html
https://jsp.uma.ac.ir/article_703_36cfcc420e7c2fdd0deace34d89e3eae.pdf