نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار مدیریت بازرگانی، دانشگاه محقق اردبیلی
2 استادیار علوم تربیتی، دانشگاه محقق اردبیلی
3 کارشناس ارشد مدیریت سیستم و بهره وری، دانشگاه صنعتی امیرکبیر
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
The purpose of this study was to investigate the organizational factors influencing on entrepreneurship idea teachers. This research type is Descriptive-correlation study. The population consisted of Secondary school teachers in the city of Ardabil. Of this population, 200 teachers were selected by Simple random sampling. The questionnaire was designed by the researches , that questions in the public section, 4 questions and specialized section with 39 questions will be raised. In data analysis, descriptive statistics to explain the demographic characteristics and inferential statistics in terms of Pearson correlation test T, Friedman and multiple regression analysis were used. The results show that every five factors (organizational structure, corporate culture, corporatestrategy, human resource management, reward systems and administrative support) have a significant impact to nteacher's entrepreneurialideas Secondary school teachers in the city of Ardabil. Friedman's ranktestandmultiple regression analysis showed that there ward system and power management support and organizational culturehada greatereffect explanation.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
بررسی روند زندگی اجتماعی انسان از دوران اولیه پیدایش تاریخ تاکنون نشان میدهد که همواره عامل تغییر یا همان کارآفرین، نقش مهمی در پیشرفت جوامع داشته است. به عبارت دیگر، میتوان گفت که کارآفرینی و کارآفرینان از قدیم الایام وجود داشتهاند. اما توجه به آنها به گونهای شایسته و بایسته، صرفاً در چند دهه اخیر بوده است. کارآفرینی، خلاقیت و کسب و کارهای ریسکی، به عنوان سوخت موتور اقتصاد مدرن در نظر گرفته شده است (دانفی[1]، 1994). جهان امروز جهان تغییر و تحول است و تغییرات با شتاب زیادی روی میدهد. امروزه اکثر صاحبنظران حوزهی آموزش، کارآفرینی را شرط بقا و توسعهی مراکز آموزش به شمار میآورند زیرا در عصر توسعهی فناوریهای پیشرفته و صنایع دانش محور در اقتصاد جهانی، منطقهای و حتی محلی تنها از طریق تقویت تعامل و پیوند مراکز آموزش و بنگاه است که میتوان با بحرانهای گسترده و فراگیر مقابله کرد (شریفزاده، رضوی، زاهدی و نجاری، 2009). به طورکلی، کارآفرینی همواره همراه با بشر بوده و در تمام شئون زندگی حضور داشته و مبنای تحولات و پیشرفتهای بشری بوده است. در یک تعریف جامع کارآفرینی را میتوان به این شکل تعریف کرد: کارآفرینی عبارت است از: قبول مخاطره، تعقیب فرصتها، ارضاء نیازها و خواستهها از طریق نوآوری (کیاکجوری و فاضلی ویسری، 2010) و کارآفرین شخصی است که با پذیرفتن خطر، کسب و کاری را انتخاب کرده، آن را ساماندهی میکند و هرگونه اقدام را براساس مهارتهای دانش و انرژیهای مشخص، انجام میدهد (جهانگیری وکلانتری ثقفی، 2008).
الگوهای رفتار، انگیزهها، اهداف و میزان موفقیت کسانی که درگیر ایدههای کارآفرینی هستند، در بین اشخاص، سازمانها، صنایع، ملتها و مناطق جغرافیایی تنوع قابل ملاحظهای دارد و این مسئله میتواند ریشه در متن محیطی داشته باشد که کارآفرینی در آن رخ میدهد. تمایل به ریسک پذیری، نوآوری و پیش فعالی به طور ذاتی در یک جامعه یا یک سازمان وجود ندارد، و یا به صورت تصادفی و شانسی رخ نمیدهد، بلکه کارآفرینی تحت تأثیر شرایط محیطی و سازمانی است که فرد در آن فعالیت میکند (موریس و لویس[2]، 1995).
دیدگاههای متداول مکاتب مدیریتی از هر پارادایمیکه باشد، اساس آنها را یک اصل واحد به نام اصل دیدگاه سیستمی تشکیل میهد. این اصل بیان میدارد که هیچ سازمانی در خلاء فعالیت نمیکند. همه سازمانها در درون یک محیط محصورند و مهمتر از آن اینکه سازمانها چه بخواهند یا نه، با این محیط ارتباطی متقابل دارند (فردآر[3]، 2006). اگر محیط با فعالیتهای کارآفرینانه سازگار نباشد بزرگترین مانع برای کارآفرینی خواهد بود در حالی که یک محیط حمایتی کارآفرینان را تشویق میکند که به تعقیب فرصتهای کسب و کار بپردازند (سالارزهی، 2011). بنا به اعتقاد کارورید و آبلج[4] (2009؛ به نقل از سالارزهی، 2011)، درک یک محیط حمایتی و پر منبع در تصمیم کارآفرینان برای پیگیری فرصتها بسیار حیاتی است. آبتی[5] (2006) معتقد است که کارآفرینان باید حوزهای را برای فعالیت انتخاب کنند که همه عناصر کلیدی برای موفقیت وجود دارد یا اینکه فعالانه در حال توسعه است (به نقل از لین، لی و چن[6]، 2006). براساس دیدگاه سیستمی، سازمان دو محیط درونی و بیرونی دارد. محیط خارجی یا محیط کلان به متغیرهایی که به عملکرد شرکت کمک میکنند یا به آن لطمه میزنند، دلالت میکند و محیط درونی که به محیط خرد نیز معروف است، به بررسی قوتها و ضعفهای سازمان میپردازد و متغیرهای محیط درونی بیانگر محیطی هستند که کار در آن انجام میشود؛ این متغیرها شامل ساختار، فرهنگ و منابع مالی سازمان است. در نتیجه افراد سازمان محیط فعالیت خویش را به دقت بررسی میکنند تا بسته به استعدادها و نیازهای آن تصمیماتی منطقی اتخاذ کنند (ناندن[7]، 2007).
از آنجا که عوامل دورن سازمانی و برون سازمانی بر کارآفرینی تأثیر دارد، نتایج تحقیقات انجام گرفته در این راستا موید این موضوع است. سیستم سازمانی، روحیه جمعی، حمایت مدیریت و توانمندسازی فرهنگ سازمانی کارکنان، مهمترین عوامل تأثیرگذار برکارآفرینی سازمانی هستند و پس از آن به ترتیب، سیستم حقوق و دستمزد، چشمانداز مشترک، فرآیند خلاقیت و نوآوری، ساختار انعطافپذیر، حمایت مدیریت، مدیریت دانش، استقلال واحدهای سازمانی، توسعه نیروی انسانی، استخدام بر اساس شایستگیها، مشارکت دادن کارکنان، فرآیند شناسایی فرصتها، آزادی در کار، آموزش رهبران سازمان و محیط کار جذاب و دوستانه، مهمترین عوامل تأثیرگذار بر کارآفرینی سازمانیاند (مقیمی، 2005، امیرکبیری و محمودیان، 2007؛ شریف زاده و همکاران، 2009؛ صادقی، صادقی، نیکوکار و نادری خورشیدی، 2011؛ دهقان، طالبی و عربیون،2012؛ اسکوئیان، 2012؛ اشنایدر، تاست و مینتروم[8]، 1995؛ هینونن[9]، 2003؛ راسل و کری[10]، 2008 و کینی[11] و همکاران، 2008؛ به نقل از لعلی سرابی، عبدوی و فروتنی، 2012).
از سوی دیگر، به لحاظ اهمیت و نقش کارآفرینی و کارآفرینان در روند توسعه کشور در دههی گذشته، نهادهای آموزشی کشورهای در حال توسعه و پیشرفته با توجه به نیازها و امکانات خود برنامههای آموزشی و پژوهشی ویژه و متنوعی برای آموزش و تربیت کارآفرینان به اجرا گذاشتهاند. به سخن دیگر همچنان که اقتصاد کشور، قوانین و مقررات و نیازهای بازار کار، دگرگونی و تحول مییابند، نظامهای آموزشی نیز در تلاشاند تغییراتی در برنامههای خود ایجادکنند و با توسعه اقتصادی بازار کار هماهنگ شوند، زیرا هدف از اجرای طرح کارآفرینی در نظام آموزشی، پرورش دانشآموختگانی است که بتوانند پس از دانشآموختگی شغل تازهای همراه با نوآوری و ابتکار ایجاد کنند و از آنجا که دانش به گونهای فزاینده جزء مهمی از نوآوری محسوب میشود، فرهنگیان در مقام تولیدکننده دانش و انتشار آن، نقش وسیعتری را در نوآوری صنعتی و علمی بازی میکنند (پیکریفر و مه نگار، 2012)، بر این اساس توسعهی نوآوری فرهنگیان زمینه را برای توسعهی خلاقیت و کارآفرینی در دانشآموزان و بالطبع در سطح وسیعتری از جامعه فراهم میآورد و به عبارت دیگر با توجه به نقش اساسی معلمان در تأثیرگذاری این قشر بر حجم عظیمی از نیروهای اجتماعی (دانشآموزان)، بسیار ضروری است که تحقیقاتی در این زمینه برای هرچه بهتر شناختن عوامل مؤثر بر ایده کارآفرینی انجام پذیرد. بنابراین، در این تحقیق سعی بر آن است که روابط بین عوامل سازمانی با ایده کارآفرینی در بین معلمان مدارس متوسطهی شهرستان اردبیل مورد بررسی قرار گیرد.
روش
این تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است.
جامعه، نمونه و روش نمونهگیری: جامعهی آماری این پژوهش کلیهی معلمان شاغل در مدارس متوسطهی شهرستان اردبیل است که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 207 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب گردید. روش نمونه گیری آن به صورت نمونه گیری تصادفی ساده است. تجزیه و تحلیل اطلاعات بر روی 200 پرسشنامه انجام گرفت. ابزار اندازه گیری این تحقیق پرسشنامه است که روایی آن از دیدگاه اساتید و صاحبنظران مورد تأیید قرار گرفته و پایایی آن از طریق فرمول آلفای کرونباخ، به مقدار 83/0 از طریق فرمول کوکران برآورد گردید.
پرسشنامه این تحقیق در دو بخش سؤالات عمومی که مشتمل بر 4 سؤال در خصوص ویژگیها و دادههای جمعیت شناختی جامعهی آماری است و بخش دوم شامل 39 سؤال تخصصی است که در این میان ایده کارآفرینی دارای 16 سؤال، ساختارسازمانی 4 سؤال، فرهنگ سازمانی 6 سؤال، منابع انسانی4 سؤال، حمایت و پشتیبانی مدیریتی 6 سؤال و استراتژی سازمانی 3 سؤال است. روش اجرا: روش اجرا بدین صورت بود که پس از مراجعه به مدارس، نمونه آماری انتخاب شدند. سپس پژوهشگر هدف از انجام این تحقیق و لزوم همکاری صادقانه آزمودنی ها در تکمیل پرسشنامه ها را مطرح اطلاعات لازم از طریق پرسشنامه جمع آوری شد. در تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی برای تبیین ویژگیهای جمعیت شناختی و از آمار استنباطی در قالب بررسی و تبیین رابطه بین متغیرهای مستقل با متغیر وابسته از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. همچنین جهت تبیین و تحلیل واریانس متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته از مدل رگرسیون چندمتغیره به روش «Enter» و در نهایت از آزمون فریدمن برای تحلیل و تبیین رتبه ی متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته استفاده گردید.
نتایج
نتایج حاصله از ویژگیهای جمعیت شناختی حاکی از آن است که از بین 200 نفر معلمان مدارس متوسطه، 134 نفر (67 درصد) مرد و 66 نفر (33 درصد) زن ، 24 نفر (12 درصد) کمتر از 30 سال، 74 نفر (37 درصد) بین 31 تا 40 سال، 78 نفر (39 درصد) بین 41 تا 50 سال و 24 نفر (12 درصد) بالای 50 سال هستند. در مورد تحصیلات نیز 20 نفر (10 درصد) فوق دیپلم، 104 نفر (52 درصد) لیسانس، 76 نفر (38درصد) دارای مدرک فوق لیسانس بودند. همچنین سابقهی خدمت 20 درصد کمتر از 10 سال، 46 درصد 11 تا 20 سال و 34 درصد 21 تا 30 سال هستند.
جدول 1. ضریب همبستگی بین عوامل سازمانی و توسعهی ایدهی کارآفرینی معلمان
P |
F |
متغیر وابسته |
متغیر مستقل |
000/0 |
699/0 |
ایده کارآفرینی |
ساختار سازمان |
000/0 |
572/0 |
ایده کارآفرینی |
استراتژی سازمان |
000/0 |
689/0 |
ایده کارآفرینی |
فرهنگ سازمان |
000/0 |
604/0 |
ایده کارآفرینی |
مدیریت منابع انسانی |
000/0 |
623/0 |
ایده کارآفرینی |
پشتیبانی مدیریتی |
چنانچه دادههای جدول 1 نشان میدهد، ساختار سازمانی با ضریب (699/0=r)، استراتژی سازمان باضریب (572/0=r)، فرهنگ سازمانی باضریب (689/0=r)، مدیریت منابع انسانی با ضریب (604/0=r) و متغیر پشتیبانی مدیریتی با ضریب (623/0=r) در سطح معناداری(001/0>p) با گسترش ایده کارآفرینانه دارای رابطهی معنادار است. نتایج تجزیه و تحلیل نشان دهندهی رابطهی مثبت بین متغیرهای مذکور با ایده کارآفرینی است. بنابراین با 99 درصد اطمینان میتوان گفت همه مؤلفههای ساختار سازمانی با ایده کارآفرینی رابطه معناداری دارد.
برای مشخص کردن ضریب تعیین (R2) و میزان وزن هر متغیر(Beta) مجموعه متغیرهای مستقل وارد معادله رگرسیونی شدند. به منظور تعیین سهم هر یک از متغیرهای مستقل در تبیین توسعهی ایدهی کارآفرینی از رگرسیون چندگانه به روش همزمان استفاده شده است؛ در این روش متغیرهای مستقل به طور همزمان وارد تحلیل شده و اثرات آنها بر روی متغیر وابسته تعیین میگرددکه در جدول 2 نشان داده شده است.
جدول 2.خلاصه مدل رگرسیون چند متغیره به روش Enter
R |
R2 |
R2adj |
خطای معیار |
منبع تغییرات |
مجموع توانهای دوم |
df |
میانگین توانهای دوم |
F |
P |
773/0 |
598/0 |
581/0 |
551/10 |
رگرسیون |
121/31637 |
8 |
640/3954 |
519/35 |
000/0 |
باقیمانده |
599/21265 |
191 |
338/111 |
|
|
||||
جمع |
720/5292 |
199 |
|
|
|
براساس نتایج رگرسیون چندگانه در جدول2، ضریب همبستگی چندگانه برای متغیر گسترش ایدهی کارآفرینی 773/0=R است، به این معنا که متغیرهای مستقل(ساختار سازمانی، فرهنگ سازمانی، مدیریت منابع انسانی، پشتیبانی مدیریتی و استراتژی سازمانی) به میزان 773/0 با توسعه ایدهی کارآفرینی در بین معلمان همبستگی دارند. ضریب تعیین نیز 598/0=R2 و ضریب تعدیل شدهی آن برابر با 581/0= R2adj است، به این ترتیب متغیرهای مستقل 1/58 درصد کل واریانس متغیر وابسته را تبیین می کنند. مقدار F برابر با 519/35 است که در سطح (001/0p<) معنادار است و نشان میدهد که تاثیر مجموعه متغیرهای فوق در تبیین متغیر وابسته رابطه معنادار دارد.
جدول 3. ضرایب رگرسیون
متغیرهای مستقل |
ضریب استاندارد نشده |
ضریب استاندارد شده |
T |
P |
|
B |
SE |
Beta |
|||
ضریب ثابت |
682/15 |
639/4 |
- |
380/3 |
000/0 |
ساختار سازمانی |
990/1 |
626/0 |
298/0 |
180/5 |
000/0 |
فرهنگ سازمانی |
656/0 |
431/0 |
568/0 |
520/7 |
000/0 |
مدیریت منابع انسانی |
303/0 |
038/0 |
360/0 |
997/5 |
000/0 |
پشتیبانی مدیریتی |
538/0 |
062/0 |
619/0 |
617/9 |
000/0 |
استراتژی سازمانی |
393/1- |
204/0 |
135/0 |
839/6 |
000/0 |
براساس نتایج جدول 3، اکثر متغیرهای مورد بررسی تأثیر معناداری بر توسعه ایدهی کارآفرینی دارند. سیستم پشتیبانی مدیریتی با مقدار بتای (619/0)، فرهنگ سازمانی(568/0)، مدیریت منابع انسانی(360/0)، ساختار سازمانی(298/0) و استراتژی سازمانی(135/0) به ترتیب بیشترین قدرت تبیین کنندگی را دارند. به این ترتیب تقویت سیستم پاداشدهی و حمایت بیشتر مدیران از افراد خلاق و کارآفرین نسبت به سایر متغیرها تأثیر زیادی در توسعه کارآفرینی در بین معلمان مدارس متوسطه دارد. پس از این متغیر، فرهنگ سازمانی با مقدار بتای (568/0) قرار دارد. در نتیجه هرگونه تحول در زمینهی کارآفرینی نیازمند اصلاح فرهنگ سازمانی و حمایت بیشتر از معلمان کارآفرین است.
جدول4. رتبه بندی عوامل مؤثر بر کارآفرینی فرهنگیان
عوامل |
میانگین رتبه ها |
تعداد |
Chi-square |
df |
P |
ساختار سازمانی |
72/2 |
200 |
702 |
4 |
000/0 |
مدیریت منابع انسانی |
31/2 |
||||
پشتیبانی مدیریتی |
39/4 |
||||
استراتژی سازمانی |
07/1 |
||||
فرهنگ سازمانی |
53/4 |
برای اطلاع از این که کدام یک از عوامل مورد بررسی بیشترین تأثیر را در گسترش ایدهی کارآفرینی دارد از آزمون فریدمن استفاده شد. نتایج حاصله در جدول 4 نشان میدهد که فرهنگ سازمانی با میانگین رتبه 53/4، بالاترین رتبه را به خود اختصاص داده است. در رتبههای بعدی حمایت و پشتیبانی مدیریتی(39/4)، ساختار سازمانی(72/2)، مدیریت منابع انسانی(31/2) و استراتژی سازمانی(07/1) قرار دارد. از طرفی با توجه به مقدار خی دو محاسبه شده و سطح معناداری در جدول 4 میتوان گفت رتبه بندی انجام شده از نظر آماری معنادار است.
بحث و نتیجهگیری
هدف این پژوهش بررسی عوامل سازمانی اثرگذار بر ایده کارآفرینی در بین معلمان مدارس متوسطهی شهرستان اردبیل بود. براساس یافتههای تحقیق حاضر عوامل سازمانی در توسعهی ایدهی کارآفرینی در بین معلمان تأثیرگذار است. عوامل درون سازمانی به طور خاص نقش مهمی در تشویق کارآفرینی سازمانی ایفا میکنند (دانفی، 1994). در این پژوهش با مرور نظریات مختلف پنج عامل درون سازمانی شناسایی شده و مورد بررسی قرار گرفتند.
نتایج این پژوهش نشان داد که بین ساختار سازمانی و کارآفرینی معلمان همبستگی مثبتی وجود دارد. این نتایج با یافته های پژوهش شریفزاده و همکاران (2009) مبنی بر اینکه عوامل ساختاری، عوامل محتوایی و عوامل زمینهای در کارآفرینی دانشگاهی نقش مؤثری و همچنین با نتایج مطالعه دهقان و همکاران (2012)، مبنی بر اینکه مهمترین عوامل درون سازمانی مؤثر بر کارآفرینی عبارتند از: استفاده مؤثر از سیستم پاداش، حمایت مدیریت، وجود منابع، ساختار سازمانی مناسب و خطرپذیری مدیران، همسو است. با توجه به اینکه طبق نتایج این تحقیق از دیدگاه معلمان، ساختار فعلی آموزش و پرورش در شرایط متوسط به بالا قرار دارد، لذا بر این اساس میتوان گفت که با ایجاد ساختار مناسب و پویا که طی آن ساز وکارهای عملی اخذ و پرورش ایده و کمک به شناسایی کارآفرینان و ایجاد بستر بروز و ظهور کارآفرینی فراهم باشد، میتوان امیدوار بود که ایده کارآفرینی در بین معلمان بیشتر شود.
یافتههای تحقیق نشان داد که فرهنگ سازمانی یکی از عوامل اصلی تأثیرگذار در گسترش ایده کارآفرینی است. این یافته همسو با نتایج صمدآقایی (2003) و هادی زاده و رحیمی فیل آبادی (2005) است. با توجه به نتایج تحقیق، فرهنگ سازمانی حاکم بر آموزش و پرورش دارای اثر متوسطی برگسترش ایده کارآفرینانه است که این امر ناشی از فرهنگ سنتی حاکم بر این نهاد است زیرا فرهنگ سنتی سازمانی به طور کلی از تصمیم گیری محافظه کارانه حمایت میکند و بر رویکرد سلسله مراتبی مبتنی است. در مقابل فرهنگ کارآفرینی سازمانی بر رشد بینش، هدفگذاری، برنامهریزی، خلاقیت، نوآوری، همکاری، آزادی عمل و مسؤولیتپذیری تاکید دارد، در نتیجه میتوان انتظار داشت با بهبود شرایط فرهنگ سازمانی و حرکت از فرهنگ سازمانی به سمت فرهنگ کارآفرینانه، ایده کارآفرینی در فرهنگیان توسعه یابد. این کار با ترویج فرهنگ کار تیمی و شبکهای، انتخاب آزاد و استقلال عمل، تحمل ریسک و شکست و پرورش تیمهای چند وظیفهای میسر میشود.
براساس نتایج پژوهش حاضر، استراتژی سازمانی در گسترش ایده کارآفرینی اثرگذار است. این نتایج با یافتههای تحقیق جعفرنژاد، کیاکجوری و رودگرنژاد (2011) و سلمانیزاده و انصاری (2009) همسو است. یکی از ویژگیهای سازمان کارآفرین، دارا بودن رسالت و مأموریت روشن، منعطف، مشتریگرا و مدون است، به گونهای که رشد سازمان را از طریق اقدامات مخاطرهآمیز و جدید تشویق می کند. در واقع یکی از عوامل مهم در شکلگیری کارآفرینی سازمانی این است که کلیه کارکنان سازمان، مأموریت و رسالت سازمان را درک و نسبت به تحقق آن تلاش کنند. براساس طبقهبندی مایلز و اسنو[12](1987)، استراتژی آیندهنگر بیشتر از سایر استراتژیها با کارآفرینی سازمانی سازگار وهم راستا است.
سیستم پاداشدهی و حمایت مدیریتی، عامل دیگری است که در تحلیل رگرسیون چندگانه به عنوان اصلیترین متغیر تأثیرگذار تشخیص داده شد. در تحقیقات کینی و همکاران (2008؛ به نقل از لعلی سرابی و همکاران، 2012) و آنالویی و همکاران(2009؛ به نقل از لعلی سرابی و همکاران، 2012) این عامل یکی از اصلیترین متغیرهای تأثیرگذار است. در سازمانهای کارآفرین، فرایند تخصیص بودجه آسان و سریع بوده و پروژههای کارآفرینانه از حمایتهای مالی متنوعی برخوردار میشوند. از خصوصیات دیگر سیستم مالی سازمان کارآفرین، اولویت دادن تأمین مالی هزینههای واحد پژوهش و توسعه بازاریابی محصولات و خدمات جدید است. همچنین مدیران در هر سازمانی نقش بسیار حیاتی و کلیدی بر عهده دارند مدیریت نامناسب با چیدمان نامناسب نیروها در پستهای غیرتخصصی یا استفاده از سیستمهای نامناسب، زمینه دلسرد شدن و بیانگیزگی کارکنان خلاق در سازمان را فراهم میآورند.
همچنین نتایج حاصله نشان میدهد که مدیریت منابع انسانی تأثیر مثبتی در گسترش ایده کارآفرینی معلمان دارد. نتیجه تحقیق همسو با تحقیقات دهقان دهنوی، دهقان و انتظاری(2011) است که بیان میکنند: شیوههای مدیریت منایع انسانی به عنوان مکانیسم کلیدی جهت برانگیختن طرحهای کارآفرینی در سازمانها شناخته شده است.
یافتههای پژوهش بیانگر این است که به جز جذب، سایر ابتکارات نظیر آموزش نوآورانه، جبران خدمات نوآورانه و ارزیابی عملکرد نوآورانه بر جو نوآوری تاثیرگذار است. درواقع، آموزش گسترده، مداوم، تیم محور و بلندمدت، نظامهای جبران خدمات پویا، پرداخت مبتنی بر عملکرد، تیمسازی و توانمندسازی منابع انسانی برای آنکه بستر مبادله و توزیع دانش را فراهم میکنند، زمینه را برای کارآفرینی سازمانی پدید میآورند. در این خصوص سازمانها باید با به کارگیری مناسب نیروهای کار در سازمان به منظور استفاده بهینه از قابلیتها و استعدادهای این افراد، آموزش کارکنان خود برای افزایش فاکتورهای ریسکپذیری، پذیرش تغییر و استقبال از چالشها در آنها، به کارگیری مدیریت مناسب با رفتارهای کارآفرینانه و افزایش فرهنگ سازمانی مناسب با کارآفرینی سازمانی در جهت ایجاد، رشد و توسعه کارآفرینی در سازمان خود، اقدام کنند تا از صحنه رقابت با سازمانهای دیگر دور نمانند و محکوم به فنا و نابودی نشوند.
در راستای کاربردی کردن نتایج این تحقیق، پیشنهاد میشود آموزشهایی تحت عنوان روشها و شیوههای نوین تقویت روحیه کارآفرینی برای معلمان اجرا شود و با برنامههای آموزشی به ایده کارآفرینی توجه جدی شود. تشویق افراد کارآفرین و خلاق و دارای ایدههای نو نیز میتواند زمینه مناسبی در تقویت پایههای کارآفرینی گردد. با توجه به تحلیلهای انجام گرفته، وجود سیستم پاداش مناسب و حمایت مدیریت از ایدههای نوین و خلاق، عامل تبیینکنندهی گسترش ایده خلاقیت است؛ بنابراین پیشنهاد میشود در طرح ارتقاء و رتبهبندی معلمان امتیاز ویژهای برای معلمان کارآفرین در نظر گرفته شود. همچنین مدیران امکانات و منابع لازم را در اختیار چنین معلمانی قرار دهند؛ چرا که از این طریق میتوان شاهد شکوفایی ایدههای خلاق و کارآفرین شد. مسئولین آموزش و پرورش، دبیران کارآفرین را شناسایی و حمایتهای لازم را از آنها به عمل آورند. از جملهی این عملیات حمایتی میتوان به: اعطای وام به دبیران کارآفرین، کمک به ثبت اختراعات و نوآوریهای دبیران، معرفی دبیران کارآفرین در مجلات و انجام مصاحبه با آنها و... اشاره کرد. همچنین ایدههای کارآفرینی یکی از ملاکهای استخدام و ارزشیابی دبیران مدنظر قرارگیرد. استراتژیهای سازمانی نیز بهعنوان یکی از عواملی است که براساس یافتههای تحقیق در گسترش کارآفرینی تأثیرگذار است، بنابراین ضروری است که طرحها و برنامههای سازمانی، آینده را در نظر داشته و برای افزایش کیفیت سازمانی باشند.
کم انگیزه بودن معلمان در مشارکت در کار پژوهشی به دلیل فقدان سیستم بازگرداندن انتفاع نتایج پژوهش به مشارکت کنندگان آن، از محدودیت ها و مشکلات پژوهش حاضر بود. همچنین کمبود منابع مطالعاتی در زمینهی رابطه بین عوامل سازمانی و کارآفرینی و عناصر تشکیل دهنده آن، بررسی صرفاً برخی از عوامل سازمانی تأثیرگذار بر کارآفرینی و اجرای پژوهش صرفاً در بین معلمان دوره متوسطه از مجموعه محدودیت های مطرح در این پژوهش بود. پیشنهاد می شود که در مطالعات آتی به عوامل سازمانی مؤثر دیگر در کارآفرینی معلمان پرداخته شده و این نوع پژوهش ها در بین معلمان سایر مقاطع تحصیلی نیز صورت بگیرد.