نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار روانشناسی عمومی، دانشگاه خلیج فارس بوشهر
2 استادیار روانشناسی تربیتی، دانشگاه خلیج فارس بوشهر
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
The aim of this research was to determine a epidemiology of abnormal eating habits and its relationship with big five personality factors in a population of high school girls. Research method was sectional survey and correlation. Statistical populations of this study were girl students between first and precollege grades in Boushehr city that selected 710 people with use multistage cluster sampling. For collective data used Eating Attitudes Test (EAT-26) and Neuroticism Extraversion Openness-Personality Inventory-Revised (NEO-FFI-R). Results indicated 2.25 percent of girl students have a like eating disorder. In prediction of atrophy’s regime behavior in basis of the big five personality factor with use multivariate regression results indicated only Openness to experience can predict positively the Dieting behavior in girl students. Also, in prediction of Binge eating behavior and food preoccupation results showed only Neuroticism can predict positively, but none the big five personality factor can’t predict oral’s control behavior in girl students. This research showed that measure of like eating disorder in girl students noticeable and two personality’s factors of Openness to experience and Neuroticism related with eating disorders in girl students.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
رژیمهای لاغری و کاهش وزن در بسیاری از دختران نوجوان اتفاق میافتد و گاهی در این راه افراط نموده به طوری که علاوه بر کاهش مقادیر زیادی از وزن، فرد همچنان فکر می کند که چاق است و رژیم خود را دنبال می کند(رابینسون[1]، 2009). از طرفی، عده ای دیگر به دلایل متعدد دوره های پرخوری را گزارش می کنند به طوری که با خوردن بیش از اندازه غذا و احساس ذهنی عدم کنترل بر خوردن همراه با رفتارهای نامتناسب جبرانی(پاکسازی روده یا ورزش مفرط) مشخص میشود(رابینسون، 2009). پراشتهایی روانی از بسیاری لحاظ، نشان دهندهی اقدام شکست خورده در بیاشتهایی روانی است و در هدف لاغر شدن با آن مشترک است(DSM-IV-TR، 2000، به نقل از سادوک[2] و سادوک، 2007). بر طبق راهنمای آماری و تشخیصی اختلالهای روانی[3] اختلالهای خوردن مشتمل بر سه بخش «بیاشتهایی عصبی»[4]، «پراشتهایی عصبی»[5] و «اختلالهای خوردن به شکلی تصریح نشده»[6] است(DSM-IV-TR، 2000 بهنقل از سادوک و سادوک، 2007).
انواع اختلالات خوردن در 4 درصد نوجوانان و جوانان دانشآموز گزارش شده است. حدس زده میشود که بیاشتهایی عصبی در 5/0 تا 1 درصد دختران نوجوان روی می دهد. شیوع آن 10 تا 20 برابر در دخترها بیشتر از پسرها است(انجمن ملی اختلال خوردن[7]، 2005). پراشتهایی روانی شایعتر از بیاشتهایی روانی است. تخمینهای شیوع پراشتهایی روانی بین 1 تا 3 درصد در زن های جوان است. علائم گاه به گاه پرخوری روانی، نظیر دوره های منفرد پرخوری یا اقدام به پاکسازی از طریق ایجاد استفراغ و اسهال تا رقم 40 درصد در دختران دانشجو گزارش شده است(سادوک و سادوک، 2007). در مجموع بر اساس این آمارها، چنین استنباط میشود که زنان در قیاس با مردان، شانس بیشتری برای ابتلا به اختلال خوردن دارند(موسسه غربالگری سلامت روانی[8]، 2005).
عوامل زیستی، اجتماعی و روان شناختی در پیدایش اختلالهای خوردن موثر شناخته شدهاند (فریلینگ، فیچر، ویلهلم، اینگل هورن، بلیچ، هیل میکر[9]، 2012). یکی از عوامل زمینه ساز ویژگیهای شخصیتی افراد است. شخصیت مجموعه ای از ویژگیهای بادوام و منحصربه فرد است که امکان دارد در پاسخ به موقعیتهای مختلف تغییر کند(شولتز و شولتز، 2005؛ به نقل از صبحیقراملکی، حاجلو و غلامزاده، 1392). یکی از شیوه های اندازه گیری که سودمندی زیادی نیز در زمینه وحدت بخشی و انسجام بخشیدن به مفاهیم و اندازهگیریهای گوناگون داشته است و در تحقیقات شخصیت مقبولیت بسیار یافت، مدل پنج عاملی(FFM)[10] شخصیت است(دیگمن[11]، 1990) که به اعتقاد کوستا و مک کرا[12](۱۹۹۲)، اگرچه مدل پنج عاملی نظریهای درباب شخصیت نیست اما به طور تلویحی بر نظریه صفات مبتنی ست. بر اساس این مدل که یک نتیجهگیری تجربی درباره متغیرهای صفات شخصیت است شخصیت از پنج بعد اصلی تشکیل شده است که در طول زمان دارای ثبات است و شامل نوروزگرایی(N)[13]، برون گرایی[14](E)، گشودگی نسبت به تجربه[15](O)، همسازی یا توافق[16](A)، و وظیفه شناسی[17](C) می باشند(کوستا و مک کرا، 1992).
مشاهدات بالینی و مطالعات روان سنجی ویژگیهای شخصیتی متفاوت را برای بیماران مبتلا به انواع مختلف اختلالات خوردن تأیید می کنند. بشارت(1380) در تحقیقی بر روی 58 بیمار مبتلا به اختلالات خوردن نشان داد که 5/46 درصد بیماران، به ویژه بیماران مبتلا به اختلال پرخوری از یک اختلال شخصیتی رنج می برند. تحقیقات نشان داده است بیماران مبتلا به اختلال خوردن در مقایسه با گروه به طور معنادار نمرات بالاتری در بعد نوروزگرایی پرسشنامه پنج عاملی شخصیت میگیرند(قادری و اسکات، 2000؛ هیون، مولیگان، میریلیز، وودز و فایروز[18]، 2000). نتایج به دست آمده برای عاملهای دیگر از ثبات کمتری برخوردار بوده است. بولن و وجسی چاوسکی (2004) نشان دادند که بیماران مبتلا به بیاشتهایی روانی نوع محدود کننده[19] در مقایسه با نوع پرخوری دورهای/پاکسازی[20] بهطور معناداری دو عامل وظیفه شناسی و توافق نمرات بالاتری آوردند. همچنین بیماران مبتلا به بیاشتهای روانی بهطور معناداری در مقایسه با گروه بهنجار در عامل روان رنجورخویی نمرات بالاتری بهدست آوردند. روزت، کیمپان، آدز، و گوروود[21] (2004) در بررسی ویژگیهای شخصیتی بیماران مبتلا به بیاشتهایی روانی دو ویژگی اجتناب زیاد از آسیب[22] و جستجوی کم تازگی را در این بیماران گزارش کردند. تامپسون برنر، ادی، ساتیر، بویسیو، و وستن[23](2008) در بررسی ویژگیهای شخصیتی نوجوانان مبتلا به اختلالات خوردن گزارش دادند که سه ویژگی شخصیت یعنی کمال گرایی/عملکرد بالا، آشفتگی هیجانی و افسردگی/اجتناب در این بیماران بارز بود. آمیانتو، آبت داگا، موراندو، سوبررو، فاسینو[24](2011) در تحقیقی بر روی 38 نفر زن مبتلا به بیاشتهایی روانی در مقایسه با 35 نفر زن بهنجار نشان دادند که افراد مبتلا به بیاشتهایی روانی از نظر شخصیتی مشکلاتی از جمله: احساس خود برتری، صفات وسواسی جبری، نیاز به تایید، پشتکار، ابتکار، اعتماد به نفس پایین، نیاز به تعالی، خشم حالت[25]، پیگیری لاغری، عدم اعتماد بین فردی، و ناامنی اجتماعی را بیشتر از افراد بهنجار گزارش می کنند و از بین این متغیرها نیاز به تأیید[26] بهترین پیشبینی کننده بیاشتهایی روانی بود.
نتیجهی جستجوی تحقیقات داخلی در مجموع بیانگر این بود که در رابطه با نقش ویژگیهای شخصیتی در اختلالات خوردن، تحقیقی انجام نشده است. تحقیقات انجام شده در سایر کشورها نیز به نتایج متفاوتی رسیده اند(بولن و وجسی چاوسکی، 2004). و اغلب به نقش ویژگیهای شخصیتی در دیگر جمعیت های آماری متمرکز بودهاند. بنابر دلایل فوق پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان شیوع رفتارهای بیمارگونه خوردن و ارتباط آن با پنج عامل بزرگ شخصیت در دانشآموزان دختر متوسطه صورت میگیرد.
بر اساس اهداف از روش تحقیق زمینه یابی استفاده شد. همچنین با توجه به اینکه ارتباط اختلالات خوردن با پنج عامل بزرگ شخصیت مورد بررسی قرار گرفت لذا از روش همبستگی نیز استفاده شد.
جامعه، نمونه و روش نمونهگیری: جامعهی آماری این تحقیق را دانشآموزان دختر پایههای اول تا پیش دانشگاهی شهر بوشهر تشکیل میدهند که در سال تحصیلی 92-91 مشغول به تحصیل بودند. با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چند مرحلهای، از دو ناحیهی آموزش و پرورش شهر بوشهر 10 مدرسه به تصادف انتخاب شدند و سپس از هر مدرسه 72 نفر از بین سه رشته انسانی، تجربی و ریاضی به نسبت مساوی از هر رشته 24 دانشآموز دختر انتخاب شدند. همچنین این 24 نفر از هر رشته از بین چهار پایهی تحصیلی به نسبت مساوی(6 نفر از پایه اول، 6 نفر از پایه دوم، 6 نفر از پایه سوم و 6 نفر از پیش دانشگاهی) انتخاب شدند که در مجموع نمونه ای به حجم 720 نفر انتخاب شد. در ضمن برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامههای زیر استفاده شده است:
پرسشنامه بازخورد(نگرشهای) خوردن[27](EAT-26): این پرسشنامه فرم کوتاه شده پرسشنامهی 40 مادهای است که گارنر، اولستد، بوهر و گارفینکل[28](1982) در 26 آیتم ساختهاند. همبستگی فرم 26 مادهای با فرم 40 مادهای 98/0 گزارش شده است. فرم 26 مادهای آن دارای سه خرده مقیاس رژیم لاغری، پرخوری و اشتغال ذهنی با غذا و مهار دهانی است. پایایی آزمون بازخورد خوردن برای گروههای بالینی و غیربالینی ضریب آلفای 94/0 ذکر شده و در تحلیل عاملی فرم 26 سوالی 3 عامل استخراج شده است(گارنر و همکاران، 1982). در پژوهشی دیگر اعتبار بازآزمایی آن با فاصله 2 الی 3 هفته ای در 56 آزمودنی 84/0 گزارش شده است(کارتر و موس[29]، 1984). در مورد روایی همزمان آزمون بازخورد خوردن با آزمون پرخوری(BULT) همبستگی 67/0، با پرسشنامه خوردن(EQ-R) همبستگی 59/0، با پرسشنامه شناختهای روان بیاشتها گونه میز(MAC) همبستگی 64/0 و آزمون پرخوری ادینبورگ(BITE) همبستگی 70/0 به دست آمد(ویلیامسون[30]، 1990). در تحقیق بابایی، خداپناهی و صدق پور(1386) به منظور رواسازی و بررسی اعتبار آن بر روی 100 نفر دانشجوی دختر و پسر دانشگاه شهید بهشتی اجرا شد. این تحقیق نشان داد در تحلیل عاملی تأییدی سه عامل رژیم لاغری، پرخوری و اشتغال ذهنی با غذا و مهار دهانی تأیید شدند و پایایی آن از طریق محاسبه آلفای کرونباخ 86/0 به دست آمد.
پرسشنامه پنج عاملی نئو- تجدید نظرشده(NEO-FFI-R): این آزمون فرم کوتاه شده پرسشنامه شخصیت نئو- تجدید نظر[31] شده(NEO-PI-R) است. همسانی درونی این پرسشنامه از 68/0 تا 86/0 و بازآزمایی با فاصله دو هفتهای 86/0 تا 90/0 برای پنج مقیاس گزارش شده است(مک کرا و کوستا،2004). روایی این پرسشنامه به روش همبستگی مقیاس های آن با پرسشنامه تجدید نظر شده شخصیت آیزنک – فرم کوتاه، در دو عامل روان رنجور خویی با یکدیگر 72/0 و دو عامل برون گرایی 70/0 گزارش شده است. همبستگی مقیاس های دلپذیربودن و با وجدان بودن با مقیاس روان پریش خویی، 32/0- و همبستگی عامل انعطافپذیری با برون گرایی 22/0 به دست آمد(بخشی پور و باقریان خسروشاهی، 1385). روایی سازه این ابزار نیز در ایران به روش تحلیل عاملی انجام و تأیید شده است(گروسی فرشی، 1380).
نتایج
یافتههای توصیفی نشان میدهد 9/30 درصد از دانشآموزان شرکت کننده در رشته ادبیات و علوم انسانی مشغول به تحصیل هستند. 7/35 درصد در رشته علوم تجربی و 4/33 درصد در رشته ریاضی مشغول به تحصیل هستند. اکثریت یعنی 9/74 درصد از وضعیت اقتصادی متوسط برخوردار هستند. میانگین سنی دانشآموزان 38/16 و انحراف معیار 27/1 بود. همچنین تحلیل های اولیه نشان میدهد نشان میدهد 25/2 درصد از نمونه دانشآموزان دختر مقطع متوسطه مشکوک به اختلال خوردن هستند.
جدول 1. ضریب همبستگی پیرسون بین رفتارهای بیمارگونه خوردن با پنج عامل بزرگ شخصیت
|
رژیم لاغری |
پرخوری و اشتغال ذهنی با غذا |
مهار دهانی |
بی ثباتی هیجانی(N) |
02/0 |
*20/0 |
01/0 |
برون گرایی(E) |
07/0 |
01/0 |
05/0- |
بازبودن به تجربه(O) |
*15/0 |
06/0 |
04/0- |
توافق یا دلپذیر بودن(A) |
10/0 |
04/0 |
008/0 |
با وجدان بودن(C) |
06/0 |
06/0- |
07/0- |
نتایج جدول 1 نشان میدهد بین بی ثباتی هیجانی با پرخوری و اشتغال ذهنی با غذا رابطه مثبت و معناداری وجود دارد(05/0>P). همچنین بین بازبودن به تجربه یا انعطافپذیری با رژیم لاغری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد(01/0>P). بین دیگر متغیرها رابطه معناداری به دست نیامد.
جدول 2. پیشبینی رفتار رژیم لاغری بر اساس پنج عامل بزرگ شخصیتی
ضرایب |
|||||
P |
t |
ضریب استاندارد |
ضریب غیر استاندارد |
مدل |
|
β |
SE |
B |
|||
32/0 |
99/0- |
08/0- |
07/0 |
07/0- |
بی ثباتی هیجانی یا روان رنجورخویی(N) |
61/0 |
51/0 |
03/0 |
06/0 |
03/0 |
برون گرایی(E) |
007/0 |
70/2 |
15/0 |
11/0 |
30/0 |
بازبودن به تجربه یا انعطاف پذیری(O) |
10/0 |
63/1 |
14/0 |
07/0 |
12/0 |
توافق یا دلپذیر بودن(A) |
74/0 |
33/0 |
02/0 |
06/0 |
02/0 |
با وجدان بودن(C) |
توجه: R=0.20, R2= 0.04, F=2.42, P=0.03 |
به منظور تعیین متغیرهای مؤثر در پیشبینی رفتار رژیم لاغری دانشآموزان دختر بر اساس 5 عامل بزرگ شخصیتی از تحلیل رگرسیون چند متغیره با استفاده از روش ورود(Enter) استفاده گردید. همان طور که نتایج جدول شماره 2 نشان می دهد R تعدیل شده 04/0 است و 42/2 F= معنادار است(05/0P<)، لذا گفته میشود که مدل فوق که ترکیبی از ابعاد شخصیتی است میتواند رفتار رژیم لاغری را پیشبینی کند. با توجه به نتایج جدول شماره 2 می توان گفت که از بین پنج عامل بزرگ شخصیتی صرفاً عامل باز بودن به تجربه یا انعطاف پذیری(O)(ضریب استاندارد بتا= 15/0 و 01/0P<) بهطور مثبت میتواند رفتار رژیم لاغری دانشآموزان دختر را پیشبینی کند.
جدول 3. پیشبینی رفتار پرخوری و اشتغال ذهنی با غذا بر اساس پنج عامل بزرگ شخصیتی
ضرایب |
|||||
P |
t |
ضریب استاندارد |
ضریب غیر استاندارد |
مدل |
|
β |
SE |
B |
|||
004/0 |
91/2 |
24/0 |
03/0 |
08/0 |
بی ثباتی هیجانی یا روان رنجورخویی(N) |
62/0 |
50/0 |
03/0 |
03/0 |
01/0 |
برون گرایی(E) |
28/0 |
09/1 |
06/0 |
05/0 |
05/0 |
بازبودن به تجربه یا انعطاف پذیری(O) |
58/0 |
55/0 |
05/0 |
03/0 |
02/0 |
توافق یا دلپذیر بودن(A) |
07/0 |
85/1- |
11/0- |
02/0 |
04/0- |
با وجدان بودن(C) |
توجه: R=0.27, R2= 0.08, F=5.09, P=0.000 |
همانطور که نتایج جدول شماره 3 نشان میدهد R تعدیل شده 08/0 است و 09/5 F= معنادار است(0001/0P<)، لذا گفته میشود که مدل فوق میتواند رفتار پرخوری و اشتغال ذهنی با غذا را پیشبینی کند. از بین پنج عامل بزرگ شخصیتی صرفاً بیثباتی هیجانی یا روان رنجورخویی(N) (ضریب استاندارد بتا= 24/0 و 01/0P<) بهطور مثبت میتواند رفتار رفتار پرخوری و اشتغال ذهنی با غذا در دانشآموزان دختر را پیشبینی کند. در بررسی عوامل پیشبینیکننده رفتار مهار دهانی هیچ کدام از 5 عامل بزرگ شخصیتی با رفتار مهار دهانی ارتباط معناداری نداشتند.
بحث و نتیجهگیری
این پژوهش با هدف تعیین میزان شیوع رفتارهای بیمارگونه خوردن و ارتباط آن با پنج عامل بزرگ شخصیت در دانشآموزان دختردورهی متوسطه انجام گرفت. نتایج بررسی همه گیرشناسی نشان داد 25/2 درصد از نمونه دانشآموزان دختر مقطع متوسطه مشکوک به اختلال خوردن هستند. مقایسه رقم به دست آمده با تحقیقات قبلی بیانگر این است که میزان 25/2 در مقایسه با نتایج برخی از تحقیقات مانند شیوع 3 درصد در تحقیق(حیدری، پاشا، مامی و آتش پور، 1384) و 40 درصد(سادوک و سادوک، 2007) پایین تر است و در مقایسه با برخی دیگر مانند شیوع 5/0 تا 1 درصد(انجمن ملی اختلال خوردن، 2005)، 2/1 درصد(ناصر، 1994) و نوبخت(1377) بالاتر است. اما در مجموع این یافته به نتایج تحقیقات قبلی نزدیک است.
یافتهی بعدی نشان داد از بین ابعاد شخصیتی صرفاً عامل باز بودن به تجربه یا انعطاف پذیری(O) بهطور مثبت میتواند رفتار رژیم لاغری دانشآموزان دختر را پیشبینی کند و بقیه عوامل یعنی عامل توافق یا دلپذیر بودن(A)، بی ثباتی هیجانی یا روان رنجورخویی(N)، عامل برون گرایی(E) و عامل با وجدان بودن(C) توانایی پیشبینی رفتار رژیم لاغری دانشآموزان دختر را ندارند.
مشاهدات بالینی و مطالعات روان سنجی ویژگیهای شخصیتی متفاوت را برای بیماران مبتلا به انواع مختلف اختلالات خوردن تأیید می کنند. قادری و اسکات(2000) نشان دادند که افرادی که سابقه اختلال خوردن در تاریخچه زندگی خود داشتند سطح توافق، وظیفه شناسی، و پایداری هیجانی کمتری را گزارش کردند و در مقابل سطح بالاتری از گشودگی به تجربه را گزارش کردند. هیون و همکاران(2001) نیز به این نتیجه رسیدند که دو عامل نوروزگرایی و وظیفه شناسی به طور معناداری با رفتارهای آشفته خوردن مرتبطاند. بولن و وجسی چاوسکی(2004) نشان دادند که بیماران مبتلا به بیاشتهایی روانی نوع محدود کننده در مقایسه با نوع پرخوری دورهای/پاکسازی بهطور معناداری دو عامل وظیفه شناسی و توافق نمرات بالاتری آوردند. همچنین بیماران مبتلا به بیاشتهای روانی بهطور معناداری در مقایسه با گروه بهنجار در عامل روان رنجورخویی نمرات بالاتری به دست آوردند.آمیانتو و همکاران(2011) در تحقیقی نشان دادند که افراد مبتلا به بیاشتهایی روانی از نظر شخصیتی مشکلاتی از جمله احساس خود برتری، صفات وسواسی جبری، نیاز به تایید، پشتکار، ابتکار، اعتماد به نفس پایین، نیاز به تعالی، خشم حالت، پیگیری لاغری، عدم اعتماد بین فردی، و ناامنی اجتماعی را بیشتر از افراد بهنجار گزارش می کنند و از بین این متغیرها نیاز به تأیید بهترین پیشبینی کننده بیاشتهایی روانی بود.
در تبیین دلیل سهم مثبت باز بودن به تجربه یا انعطاف پذیری در پیشبینی رفتار رژیم لاغری میتوان گفت که طبق فراتحلیل وایت(2003)، این بعد بهطور کلی نسبت به سایر ابعاد چهارگانه کمتر شناخته شده است و در مورد مفهوم آن اختلاف نظر وجود دارد، به طوری که برخی آن را عقل و گروهی دیگر آن را هوش مینامند. افرادی که در عامل باز بودن تجربه یا انعطافپذیری نمرهی پایین میگیرند؛ دارای رفتار سنتی و دیدگاه محافظه کارانه هستند. این اشخاص امور آشنا و پیش پا افتاده را به پدیده های نو و بدیع ترجیح می دهند و پاسخ های هیجانی آنها تا اندازهای ملایم و نهفته است. اما افراد تجربهپذیر و انعطافپذیر، افرادی غیرمتعارف، نایل به زیرسوال بردن منبع قدرت، علاقمند به آزادی در امور اخلاقی و اجتماعی و دیدگاه های سیاسی هستند(کوستا ومک کرا، 1992). بنابراین با توجه به اینکه رفتار رژیم لاغری به نوعی رفتاری غیرمتعارف و غیر سنتی است لذا میتوان انتظار رابطهی مثبت بین انعطافپذیری با رفتار رژیم لاغری را داشت.
یافتهی بعدی نشان داد در پیشبینی رفتار پرخوری و اشتغال ذهنی با غذا در دانشآموزان دختر بر اساس 5 عامل بزرگ شخصیتی صرفاً بی ثباتی هیجانی یا روان رنجورخویی(N) بهطور مثبت میتواند رفتار رفتار پرخوری و اشتغال ذهنی با غذا در دانشآموزان دختر را پیشبینی کند و بقیه عوامل توانایی پیشبینی را ندارند.
این یافته با اکثر تحقیقات همخوانی دارد. بهطوری که تحقیقات نشان داده است بیماران مبتلا به اختلال خوردن در مقایسه با گروه بهنجار بهطور معنادار نمرات بالاتری در بعد نوروزگرایی پرسشنامه پنج عاملی شخصیت می گیرند(قادری و اسکات، 2000؛ هیون و همکاران، 2000). نتایج به دست آمده برای عاملهای دیگر از ثبات کمتری دارد. قادری و اسکات(2000) نشان دادند که افرادی که سابقه اختلال خوردن در تاریخچه زندگی خود داشتند سطح توافق، وظیفهشناسی، و پایداری هیجانی کمتری را گزارش کردند و در مقابل سطح بالاتری از گشودگی به تجربه را گزارش کردند. هیون و همکاران(2001) نیز به این نتیجه رسیدند که دو عامل نوروزگرایی و وظیفهشناسی به طور معناداری با رفتارهای آشفته خوردن مرتبطاند. تامپسون برنر و همکاران(2008) در بررسی ویژگیهای شخصیتی نوجوانان مبتلا به اختلالات خوردن گزارش دادند که سه ویژگی شخصیت یعنی کمال گرایی/عملکرد بالا، آشفتگی هیجانی و افسردگی/ اجتناب در این بیماران بارز بود. نتایج تحقیقات همچنین بیانگر مشکلات ارتباطی و بازداری اجتماعی به عنوان یکی از اجزاء ابعاد شخصیت(کارتر، کلی و نوروود، 2012)، اضطراب بالا(بروس و همکاران، 2006) و هوش هیجانی پایینتر(هامبروک، براون، و تانچریا، 2012) در بیماران مبتلا به اختلال خوردن بود.
در تبیین این یافته باید گفت عامل شخصیتی بی ثباتی هیجانی یا روان رنجور خویی نشان دهندهی میزان تجربهی احساسات و عواطف منفی از جمله ترس، غم، شرم، خشم، گناه، نفرت و کینهتوزی در برابر استرس است(کوستا و مک کرا، 1992). برخی پژوهشگران روان رنجورخویی را همان هیجان پذیری یا عاطفه منفی نامیده اند و آن را عامل آسیب پذیری در برابر اختلالهای روانی و از جمله اضطراب و افسردگی عنوان نموده اند(واتسون،کلارک و هارکنس، 1994). بنابراین می توان این یافته را به این صورت توضیح داد که اکثر اوقات غرق در نگرانی یا تمرکز روی عاطفه منفی هستند و این مشخصه ها فرد روانرنجور را به طرف استرس سوق میدهد. بنابراین گرایش بیشتری به رویکرد مقابلهای هیجان مدار منفی یعنی رفتار پرخوری خواهند داشت.
در بررسی عوامل پیشبینی کننده رفتار مهار دهانی با توجه به اینکه هیچ کدام از پنج عامل بزرگ شخصیتی با رفتار مهار دهانی ارتباط معناداری ندارند لذا گفته میشود که ابعاد شخصیتی توانایی پیشبینی رفتار مهار دهانی در دانشآموزان دختر را ندارند.
رابطه ویژگیهای شخصیتی با رفتار مهار دهانی در تحقیقات قبلی بررسی نشده است. هرچند رفتار مهار دهانی نیز از جمله رفتارهای بیمارگونه خوردن محسوب میشود اما به نظر می رسد در مقایسه با رفتار رژیم لاغری و پرخوری رویکرد مقابلهای بهنجارتری محسوب میشود چراکه فرد در بدو رفتارهای مربوط به غذا خوردن اقدام به نوعی رفتار پیشگیرانه میکند و لازمه کنترل و به تعویق انداختن نیازهای پایه و فیزیولوژیک خود دارا بودن حداقل ملاکهای بهنجاری است. مجدداً تأکید میشود که هر چند این رفتار خارج از طیف بهنجار صورت میگیرد و رفتار فرد اغراق آمیز است اما توانایی به تعویق انداختن نیازهای آنی مستلزم حدی از کنترلپذیری و تسلط بر کششهای درونی است که ویژگی افراد بهنجار و برخوردار از بهداشت روانی محسوب میشود. در بررسی میزان شیوع رفتارهای بیمارگونه خوردن صرفاً از پرسشنامه خودگزارشی استفاده شد لذا در استناد به نتایج این تحقیق باید احتیاط نمود. همچنین سابقه فردی و خانوادگی افراد از نظر بیماریها و درمان بررسی نشد. باتوجه به این محدودیتها پیشنهاد میشود که پژوهشگران علاوه بر پرسشنامههای خودگزارشی از مصاحبه بالینی نیز به عنوان مرحله نهایی غربالگری و تشخیص استفاده کنند.
[1] . Robinson
[2] . Sadock
[3] . Diagnostic and statistical manual of mental disorders 4th edition -text
[4] . Anorexia nervosa (AN)
[5] . Bulimia nervosa (BN)
[6] . Eating Disorder Not otherwise Specified (EDNOS)
[7] . National Eating Disorders Association
[8] . Mental Health Screening
[9] . Frieling, Fischer, Wilhelm, Engelhorn, Bleich & Hillemacher
[10] . the Big five personality factor
[11] . Digman
[12] . Costa & McCrae
[13] . neuroticism
[14] . extraversion
[15] . openness to experience
[16] . agreeableness
[17] . conscientiousness
[18] . Heaven, Mulligan, Merrilees, Woods & Fairooz
[19] . anorexia nervosa, restricting subtype (AN-R)
[20] . anorexia nervosa, binge-eating/purging subtype (AN-BP)
[21] . Rousset, Kipman, Adès, Gorwood
[22] . harm avoidance
[23] . Thompson-Brenner, Eddy, Satir, Boisseau & Westen
[24] . Amianto, Abbate-Daga , Morando, Sobrero & Fassino
[25] . state anger
[26] . need for approval
[27] . Eating Attitudes Test
[28] . Garner , Olmstead , Bohr & Garfinkel
[29] . Carter & Moss
[30] . Williamson
[31] . Neuroticism Extraversion Openness- Personality Inventory – Revised