Effectiveness of a process-based forgiveness intervention in reducing revenge and avoidance motivations among middle school male students

Document Type : Research Paper

Authors

1 M. A. in Family Counseling, Kharazmi University

2 Assistant professor in Counseling, University of kharazmi.

3 M. A. in School Counseling, University of Alame Tabatabai.

93-3-2-10

Abstract

The aim of the present study was to evaluate the effectiveness of a process-based forgiveness intervention in group format in reducing revenge and avoidance motivations among middle school male students. The research was an experimental one with a pre-test, post–test and a control group design. Participants were 30 middle school male students who scored high on Transgression Related Interpersonal Motivations inventory, being recruited through convenience sampling, and were randomly assigned to two experimental and control group. The research instrument was Transgression Related Interpersonal Motivations (TRIM-12) and was administered on both groups at pretest and posttest. The forgiveness intervention protocol consisted of twelve 1 hour group session based on Enright forgiveness intervention model and implemented twice per week. The data were analyzed using ANCOVA. Statistical analysis showed that compared to the control group, revenge and avoidance motivations in experimental group significantly decreased. The findings of this study revealed that forgiveness intervention can be used effectively in school setting for adolescent populations.

Keywords


مقدمه

بی­عدالتی در درون بافت روابط اجتماعی و همچنین سازمان پدیده­ای رایج محسوب می­شود. از اختلافات زناشویی و زورگویی در مدرسه گرفته تا آزار جنسی و بهره کشی، رنجش ناشی از اعمال دیگران ظاهراً با تجربه­ی بشر آمیخته شده است (فیر[1]، 2010). روان‌شناسان اجتماعی دامنه­ی وسیعی از موقعیت­ها را مطالعه کرده­اند که افراد نسبت به یکدیگر پرخاشگری کرده و به  نوبه­ی خود چرخه­ی قربانی-پرخاشگری را تجربه می­کنند (زیچمایستر و رومرو[2]، 2002). با توجه به رایج بودن خطاکاری­ها و رفتارهای ناعادلانه در بافت­های متعدد اجتماعی و سازمانی، پرسش کلیدی برای پژوهشگران این است که قربانیان چگونه نسبت به خطاکاری­ها واکنش نشان می­دهند.

انگیزه­های پس از خطاکاری می­توانند ویرانگر باشند و انتقام معمولاً نیرومندتر و تقریباً همیشه فریبنده­تر است (مک کالو و ویتولیت[3]، 2002). انسان­ها تمایل دارند به صدمات و تجاوزات وارد شده از سوی دیگران با وارد آوردن  آسیب و تجاوز مضاعف پاسخ دهند. از این گذشته، وقتی قربانی انتقام می­گیرد، خطاکار اصلی اغلب انتقام را بزرگتر از رنجش اصلی ادراک کرده و ممکن است مجدداً مقابله به مثل کند و از این رو چرخه­ی معیوب کینه­توزی تکرار می­شود (بائومایستر، اکسلاین، و سومر[4]، 1998).

افراد، راه­حل­های بالقوه متنوعی را برای مقابله با اثرات تباه‌کننده­ی خطاهای بین فردی چاره‌اندیشی می­کنند (فرای، ژورکویست، 1997؛ به نقل از مک­کالو و ویتولیت، 2002). بخشش مکانیزمی است که می­تواند ماهیت حلقوی اجتناب و انتقام را مختل سازد؛ رویکردی که به موجب آن افراد واکنش منفی طبیعی­شان به فرد متجاوز را فرونشانده و به طور فزاینده­ای برانگیخته می‌شوند تا درعوض به شیوه­های مثبت واکنش نشان دهند (مک کالو و ورثینگتون[5] ، 1999).

مک کالو و دیگران (1998) پیشنهاد می­کنند که بخشش، بازتاب تغییرات سودمند اجتماعی در انگیزه­های بین فردی است، به گونه­ای که: الف) انگیزه­ی اجتناب از تماس شخصی و روانی با فرد خطاکار کاهش می­یابد، ب) انگیزه­ی انتقام جویی یا انتظار آسیب وارد آمدن به فرد خطاکار کاهش می­یابد، و ج) انگیزه­ی نیک خواهی افزایش می­یابد. به اعتقاد ورتینگتون (2001)، بخشش جابجایی هیجانی عواطف آتشین خشم، یا ترس از پیامد یک آسیب یا رنجش ادراک شده است، و به عبارتی جابجایی هیجانی نابخشودگی[6] است که پیامد نشخوار ذهنی درباره­ی خطاکاری است و از طریق جایگزین کردن هیجانات مثبت مانند عشق غیرخودخواهانه، همدلی، دلسوزی، و یا حتی عشق رمانتیک صورت می­گیرد. انرایت[7] و گروه پژوهشی او از سال 1998 در دانشگاه ویسکانسین- مدیسن پیشگام فعالیت در روان‌شناسی بخشش در چند دهه ی اخیر بوده­اند. آنها در تعریف بخشش می­گویند: «افراد، پس از آن که منطقاً تعیین می­کنند به صورت غیرمنصفانه با آن­ها برخورد شده است، زمانی گذشت پیشه می­کنند که آزادانه از انزجار و پاسخ­های مرتبط با آن (که حق برخورداری از آن را دارند) دست کشیده و تلاش کنند بر اساس اصل اخلاقی نیک خواهی که ممکن است شامل دلسوزی، ارزش نامشروط، سخاوت، و عشق اخلاقی (که فرد خاطی به واسطه­ی ماهیت آزارنده­ی عمل یا اعمالش، حق برخورداری از آن را ندارد) باشد، نسبت به فرد خطاکار واکنش نشان دهند» (انرایت و فیتزگیبونز[8]، 2000).

پژوهش نشان داده است که بخشش، سودمندی­های روان‌شناختی و جسمانی متعددی در پی دارد. پژوهش به خوبی نشان داده است که بخشش همبستگی مثبتی با سلامت‌روان (بری[9] و ورتینگتون، 2001؛ غباری، 1387)، شادکامی (مالتبی، دی، و باربر[10]، 2005)، سلامت وجودی (رای[11] و دیگران، 2001)، رضایت از زندگی (ساستر[12] و دیگران، 2003؛ زندی پور و یادگاری، 1386)، دلبستگی ایمن (یابن[13]، 2009؛ وب[14] و دیگران، 2006)، و همبستگی منفی با اضطراب (براون[15]، 2003؛ غباری، 1381)، و افسردگی (کندلر[16] و دیگران، 2003) دارد.

بخشش درمانی[17] (FT) مداخله­ای است که در آن یک رویکرد ساختاریافته و هدفمند برای قادر ساختن مراجع برای بخشیدن یک اتفاق یا بی­عدالتی رنج آور در گذشته، مورد استفاده قرار می­گیرد. یکی از الگوهای درمانی بخشش که حمایت پژوهشی نیرومندی کسب کرده و بارها و بارها مورد آزمون قرار گرفته است، الگوی فرایندی رابرت انرایت است. انرایت و گروه مطالعه­­ی رشد انسان، مدلی را پیشرفت و توسعه دادند که متشکل از بیست واحد در قالب چهار مرحله است. در مرحله­ی اول که آشکارسازی[18] نام دارد، شرکت کنندگان در معرض مطالبی قرار می­گیرند که آگاهی آنها را از عوامل روان‌شناختی که ممکن است قربانی را از حرکت در مسیر بهبودی باز دارد افزایش می­دهد. همچنین شرکت کنندگان با مطالبی مواجه می­شوند که ممکن است جهان‌بینی آنها را نسبت به فرد خطاکار، آینده­ی خویش و دیدگاه­های وجودی اصلاح کند. در مرحله­ی دوم که تصمیم‌گیری[19] نام گذاری شده است، شرکت کنندگان تشویق می­شوند تا بخشش را به عنوان یک پاسخ فعال به رنجش خویش در نظر گرفته و به آن متعهد شوند. در مرحله­یعمل[20] که مرحله­ی سوم این الگو است شرکت کنندگان تشویق می­شوند تا رنجش را بازتعبیر نموده، با فرد خطاکار همدلی نموده، و شروع به پذیرش رنج کنند. در آخر، در مرحله­ی چهارم که نتیجه یا عمق بخشی[21] نام دارد، شرکت کنندگان تشویق می­شوند تا به یافتن معنا، حمایت اجتماعی، و هدف زندگی بپردازند (انرایت، 2001). مدل انرایت به طور انحصاری برای کودکان و نوجوانان و همچنین مشکلات سلامت روان اثربخش است (ورتینگتون، جنینگز، و دی­بلاسیو[22]، 2010). با توجه به این که الگوی فرایندی با مدت زمان طولانی اثربخش­تر از مداخله و مشاوره­ی آموزشی است (باسکین[23] و انرایت، 2004) و با توجه به مناسب بودن با فرهنگ ایرانی و نیز وجود آزمودنی­های نوجوان، الگوی فرایندی انرایت برای استفاده در این پژوهش مناسب بود.

به رغم نتایج بعضاً دوگانه‌ی مطالعات بر روی  کودکان و نوجوانان (هیویی و چائو[24]، 2009) نتایج پژوهش‌های مختلف بیانگر اثربخشی بخشش درمانی در کاهش خشم (گامبارو[25]، 2002؛ بک[26]، 2005)،  اضطراب (فریدمن و ناپ[27]، 2003)، پرخاشگری (پارک[28]، 2003؛ لواف­پور نوری، 1390)، افسردگی (هیویی و چائو، 2009)، و افزایش امیدواری (فریدمن و ناپ، 2003؛ هیویی و چائو، 2009) است.

بررسی انتقادی متون پژوهشی در زمینه­ی مداخلات بخشش روشن می­سازد که بیشتر مداخلات انجام شده در این زمینه بر روی بزرگسالان یا دانشجویان دانشگاه در محیط­های بالینی و دانشگاهی صورت گرفته است. هم چنین در غالب پژوهش‌های مداخله­ای بخشش، متغیرهای وابسته مانند اضطراب، افسردگی، امیدواری، عزت نفس و غیره مورد مطالعه قرار گرفته­اند و هیچ­گونه مداخله­ی شناخته شده­ای در خارج و ایران که تاکنون انگیزه­های بین فردی مرتبط با خطاکاری را مورد مطالعه قرار داده باشد دیده نشده­ است. لذا پژوهشگر در صدد است به این سؤال اساسی پاسخ دهد که آیا الگوی فرایندی بخشش انرایت در تغییر انگیزه­های بین فردی مرتبط با خطاکاری نوجوانان اثربخش خواهد بود یا خیر؟ فرضیه­های پژوهش عبارتند از:

  1. مداخله­ی بخشش در کاهش انگیزه­ی انتقام جویی نوجوانان مؤثر است.
  2. مداخله­ی بخشش در کاهش انگیزه­ی دوری گزینی نوجوانان مؤثر است.

روش

طرح حاضر یک طرح نیمه آزمایشی (پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل) است که در آن، متغیرهای دوری گزینی و انتقام­جویی به عنوان متغیرهای وابسته، و مداخله‌ی بخشش به عنوان متغیر مستقل مورد مطالعه قرار گرفتند. شرکت کنندگان به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند.

جامعه، نمونه و روش نمونه‌گیری: جامعه‌ی آماری این تحقیق، شامل کلیه­ی دانش‌آموزان پسر دوره راهنمایی شهرستان دزفول بود که در سال 1391 و در نیم سال دوم تحصیلی 91-90 مشغول به تحصیل بودند. نمونه‌ی اولیه شامل، 174 دانش‌آموز پسر دوره­ی راهنمایی بودند که از طریق نمونه­گیری در دسترس انتخاب شدند. دانش‌آموزان به پرسشنامه­­ی انگیزه­های بین فردی مرتبط با خطاکاری پاسخ دادند و30 دانش‌آموز که کمترین نمره را احراز نمودند به عنوان نمونه نهایی انتخاب شدند. برای جمع‌آوری داده‌ها از ابزارهای زیر استفاده شده است:

پرسشنامه‌ی انگیزه­های بین فردی مرتبط با خطاکاری (TRIM-12).این پرسشنامه را مایکل مک کالو، راچال و ساندیج[29]، و ورتینگنون (1998) ساخته‌اند و دو انگیزه­ی بین فردی انتقام جویی و دوری گزینی را اندازه می­گیرد. پرسشنامه شامل 12 ماده و 2 خرده مقیاس است که در پنج طیف لیکرتی، از 1 (کاملاً مخالفم) تا 5 (کاملاً موافقم) تنظیم شده است. نمره­ی کل دو خرده مقیاس نشان دهنده­ی میزان بخشش فرد است. پایایی پرسشنامه به روش آلفای کرونباخ برای عامل انتقام جویی 90/0 و برای عامل دوری گزینی 94/0 به دست آمد. همچنین رابطه­ی این دو عامل با مقیاس صمیمیت رابطه پیش از خطاکاری برای بعد انتقام جویی 38/0- و بعد دوری گزینی 13/0- ، با مقیاس عذرخواهی برای بعد انتقام جویی 51/0 و بعد دوری گزینی 32/0، و با مقیاس همدلی برای بعد انتقام جویی 80/0 و بعد دوری گزینی 46/0 گزارش شد (مک کالو و دیگران، 1998).  در ایران، پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ برای بعد انتقام جویی 85/0، بعد دوری گزینی 91/0 و برای کل پرسشنامه 92/0 و روایی سازه آن از طریق همبسته نمودن آن با مقیاس گذشت صفت برای ابعاد انتقام جویی و دوری گزینی 579/0- و 595/0- گزارش شده است. همچنین با استفاده از روش تحلیل عاملی مؤلفه­های اصلی، دو عامل برای پرسشنامه استخراج گردید (خجسته مهر، کرایی، و عباس پور، 1389). در این پژوهش، پایایی پرسشنامه بر روی نمونه 174 نفری به شیوه­ی آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه 93/0، و برای ابعاد انتقام جویی 78/0، دوری گزینی 91/0 به دست آمد.

 

جدول 1. شرح مختصر پروتکل درمان

مواجهه با خشم: آشکارسازی خشم از طریق شناسایی ماهیت مخرب و آوردن احساسات خشم به سطح آگاهی

مرور شناختی: رنجش تفکر در مورد رنجش به منظور برملاسازی دو مقایسه نقش مراجع و فرد رنجاننده

تصمیم بهگذشتکردن در نظر گرفتن بخشش به عنوان یک گزینه و حق انتخاب، تشویق به متعهد شدن به نسبت به بخشش.

نگریستن با نگاهی نو ارائه مفهوم بازتعبیر برای ادراک تازۀ رنجش فرد رنجاننده ودیدن وی به صورت بخشی از یک تصویر پیچیده­تر و درک آسیب­پذیری­های وی

تلطیف درون همدلی کنندگان از طریق درک رنج فرد خاطی، و تغییر دادن هیجانات منفی در جهت مثبت و ایجاد احساسات، افکار، و رفتارهای مثبت از طریق تصویرپردازی هدایت شونده

جذب کردن رنج آموزش پذیرش رنجش جای متوقف سازی و  بدخیم نمودن رنجش

کاوش معنا و اهمیت درک سهم خویش درآزار و اذیت دیگران، و دیدن تغییرات پس از رنجش از منظری مثبت

آشکارسازی شرم و احساس گناه آموزش پذیرش این حقیقت که مراجعان  نیز در برهه­ای از زمان نیازمند بخشیده شدن بوده­اند

تصمیم بر طلب بخشش آموزش روش‌های طلب بخشش و عذرخواهی به مراجعان، و نیز نحوه‌ی دریافت کردن بخشش

یادگیریاصولصحیحجلبنمودنبخششدیگران یاری رساندن به مراجعان در درک معانی کلیدی دریافت نمودن بخشش و فرق گذاشتن بین آن و باورهای غلط مرسوم درباره‌ی به معنای دریافت بخشش

پروراندن دریافت بخشش ایجاد و آموزش نگرش قدرشناسی، و اشتیاق به فدا کردن مقداری از عزت نفس (یعنی فروتنی کردن) هنگام ارائه شدن بخشش به او را در خود ایجاد کند.

کشفمعنادرطلبوپذیرفتن بخشش کمک به مراجعان در معنایافتن درد تجربه کردن خطاکاری در حق دیگری و مواجه شدن با جایزالخطا بودن انسآن‌ها.

 

 

روش اجرا: پژوهشگر به علت سهولت دسترسی به نمونه، مدرسه­ی محل اشتغال را به عنوان نمونه انتخاب نمود. پس از توضیح ماهیت پژوهش، توزیع پرسشنامه انگیزه­های بین فردی مرتبط با خطاکاری بر روی 174 دانش‌آموز و مرتب سازی آنها بر اساس بالاترین نمره، تعداد 60 نفر از بالاترین نمرات آنها به منظور جلوگیری از ریزش احتمالی انتخاب شدند. معیارهای ورود به نمونه عبارت بود از: 1. عدم در جریان بودن اتفاق رنجش آور در زمان حال، 2. نداشتن تکرار پایه، و 3. نداشتن سابقه­ی روان‌پزشکی. از این 60 نفر دانش‌آموز 48 نفر شرایط حضور در نمونه را داشتند.1 نفر مبتلا به ADHD، 2 نفر تکرار پایه، 2 نفر درحال تجربه اتفاق رنجش آور در زمان حال، و 7 نفر حاضر به شرکت در پژوهش نبودند. پس از اخذ رضایت نامه­ی کتبی از والدین، 30 نفر نهایی به طور تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند. پروتکل درمان از سوی پارک[30] (2003) در قالب 12 جلسه بر اساس مراحل چهارگانه الگوی انرایت تنظیم شده است. (لواف‌پور نوری، 1390؛ لواف پور نوری، زهراکار و ثنایی ذاکر، 1391).

نتایج

جدول2. شاخص­های آماری خرده مقیاس­های TRIM-12در پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و کنترل

شرایط

پیش‌آزمون

پس‌آزمون

متغیر

گروه

M(SD)

M(SD)

انتقام جویی

آزمایش

کنترل

(45/1)40/10

(24/1)60/9

(01/1)20/23

(43/1)26/9

دوری گزینی

آزمایش

کنترل

(06/4)13/14

(17/2)00/14

(16/1)91/31

(75/1)73/12

بخشش

آزمایش

کنترل

(29/3)66/24

(72/2)46/23

(88/1)13/55

(03/3)66/22

همان طور که در جدول 2 ملاحظه می‌شود، میانگین ابعاد انتقام جویی و دوری گزینی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل پس از اعمال متغیر مستقل افزایش یافته است. همچنین میانگین کلی نمرات که شاخص بخشش است، در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل افزایش یافته است. با توجه به معکوس کردن نمرات این دو خرده آزمون، این به معنای کاهش انگیزه­ی انتقام و دوری گزینی است و افزایش بخشش است. با توجه به نتایج حاصل  از اجرای آزمون F لوین برای بررسی همگنی واریانس دو گروه برای بخشش (05/0, P> 73/3F= )، انتقام‌جویی (05/0, P> 69/1F= )، و دوری گزینی (05/0, P> 38/1F= )، و نتایج به دست آمده بعد از بررسی تعامل بین پیش آزمون و سطوح عامل گروه برای بخشش (05/0, P> 56/16F= )، انتقام­‌جویی (05/0, P> 28/11F= )، و دوری گزینی (05/0, P> 46/11F= ) استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس یکراهه مجاز می‌‌باشد.

جدول 3. نتایج تحلیل کوواریانس یکراهه خرده مقیاس­های TRIM-12 پس از حذف اثر پیش آزمون

متغیر

منبع تغییرات

SS

df

MS

F

P

اندازه اثر

بخشش

گروه

پیش آزمون

44/220

61/79

1

1

44/220

61/79

38/48

98/33

001/0

001/0

65/0

انتقام جویی

گروه

پیش آزمون

99/55

42/21

1

1

99/55

42/21

57/82

59/31

001/0

001/0

76/0

دوری گزینی

گروه

پیش آزمون

88/131

19/26

1

1

88/131

19/26

74/127

37/25

001/0

001/0

83/0

                 

  

 نتایج جدول شماره 3، نشان می­دهد که تأثیر اعمال متغیر مستقل مداخله‌ی بخشش پس از کنترل اثر متغیر کمکی یا پیش آزمون بر متغیرهای انتقام جویی (05/0, P<57/82F=)، دوری گزینی (05/0, P<74/127F=)، و به طور کلی متغیر بخشش (05/0, P<38/48F=) معنادار است. همچنین اندازه­ی اثر با محاسبه­ی ضریب اتا برای متغیر بخشش (65/0)، انتقام جویی (76/0)، و دوری گزینی (83/0) به دست آمد که نشان دهنده­ی برآورد بالای میزان تفاوت ایجاد شده در گروه است.

بحث و نتیجه‌گیری

نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس یکراهه در رابطه با متغیر انتقام جویی نشان می­هد که فرضیه اول مبنی بر «اثربخش بودن مداخله­ی بخشش در کاهش انتقام جویی دانش‌آموزان» مورد تأیید قرار گرفته است. یافته­های به دست آمده با نتایج پژوهش پارک (2003)، کلات[31] (2008)، رینی[32] (2003)، و لواف‌پور نوری (1390) همسو است. البته در پژوهش بک (2005) بر روی واکنش‌های تلافی جویانه و پرخاشگرانه­ی قربانیان پرخاشگر نتایج مشابه مشاهده نشد.

یکی از انگیزه­ها و واکنش‌های افراد در پاسخ به رنجش وارد شده از سوی دیگران، انتقام‌جویی یا مقابله به مثل و رفتارهای پرخاشجویانه است. با توجه به اینکه پرخاشگری رفتاری است که هدف و انگیزه­ی آن به طور بارز دستکاری و آسیب وارد ساختن به روابط، اموال و یا احساسات دیگران است (کرین، 2002؛ به نقل از لواف پور نوری، 1390)، به نظر می­رسد که انتقام جویی، رفتاری پرخاشگرانه برای مقابله به مثل نمودن یک رنجش واقعی یا ادراک شده از سوی دیگران باشد. پژوهش در زمینه تأثیر بخشش درمانی در حوزه­ی پرخاشگری حاکی ازسودمندی­های متعدد بخشش در کاهش رفتارهای پرخاشگرانه است.

سبب شناسی­های بخشش و رفتارهای پرخاشگرانه از قبیل انتقام جویی ریشه در اصول یکسانی دارند. از یک سو پیشنهاد شده است که پرخاشگری، واکنش خصمانه برای عدالت خواهی است و از طرفی عمل بخشش، واکنش نوع دوستانه­ی دلسوزی و اشتیاق برای صرف نظر کردن از عدالت خواهی است (شیلتون و مک آدامز، 1990؛ انرایت، سانتو، و المابوک، 1989؛ به نقل از بک، 2005). نتیجه­ی منطقی این است که می­توان انتظار داشت افرادی که نسبت به بی­عدالتی­ها گذشت پیشه می­کنند می­توانند از گرایش‌های پرخاشگرانه­ی خود بکاهند. مشاوره بخشش به شرکت کنندگان می­آموزد تا با آزاد ساختن خشم به شیوه­ای سازنده، دیدن حادثه­ی رنجش از دید فرد خاطی، بررسی دلایل وقوع رنجش، بررسی سهم خود فرد در وقوع رنجش، بررسی وقایعی که در آن­ها خودشان موجبات رنجش دیگران را به بار آورده­اند، یافتن معنا در رنجش، ایجاد عادت بخشیدن و طلب بخشش، تغییرات هیجانی، شناختی، و رفتاری را در خود به وجود آورند و بر نابخشودگی از طریق عمل موهبت گونه­ی بخشش پاسخ دهند (پارک، 2002).

نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس یکراهه در رابطه با متغیر دوری گزینی نشان می­هد که فرضیه دوم مبنی بر «اثربخشی مداخله­ی بخشش در کاهش دوری گزینی دانش‌آموزان» مورد تأیید قرار گرفته است. ویتولیت[33]، لودیک و وندرلان[34] (2001) نشان داده­اند که صرفاً تصور نمودن خطاکاری­ها یا فکر کردن به شخصی که موجب رنجش آنها شده است پاسخ­های استرس­زا به همراه دارد. از طرف دیگر مالتبی و دی (2004) پس از بررسی رابطه­ی بین سبک­های دفاعی و بخشش به این نتیجه رسیدند که سبک­های دفاعی نوروتیک و نابالغ که دربردارنده­ی  مکانیزم­هایی مانند سرکوبی، انکار، دلیل­تراشی و فرافکنی می­باشد با بخشش رابطه­ی معکوس دارند. بنابراین می­توان انتظار داشت که افراد در واکنش به خطاکاری انگیزه­ی دوری گزینی پیدا کنند.

بخشش می­تواند به عنوان یک راهبرد مقابله­ای متمرکز بر روی آوری[35] که سازگارانه است توصیف شود؛ بدین نحو که باعث می­شود فرد قربانی که نابخشودگی را تجربه می­کند به منبع استرس روی آورد و به واسطه­ی جایگزینی احساسات، افکار، و رفتارهای منفی با اشکال مثبت آن، وضعیت را در جهت مثبت تغییر دهد (ورتینگتون، 2006). در مقابل راهبرد مقابله­ای متمرکز بر دوری گزینی[36] از نوع فاصله گیری شناختی نشان داده است که رفتارهای اضطرابی را در نوجوانان تشدید خواهد ساخت (کوچندرفر-لاد[37]، 2004). به دلیل اینکه حل تعارض نمونه­ای از راهبردهای مقابله­ای متمرکز بر روی آوری است و با پیامدهای مثبت همراه است، می­توان انتظار داشت که سطوح بالای بخشش که می­تواند بنا به تعریف به صورت یک راهبرد مقابله­ای متمرکز بر روی آوری عمل کند، پیامدهای مثبتی در پی داشته باشد.

پس از بررسی فرضیه­ها­ی پژوهش می­توان نتیجه گرفت که بخشش می­تواند به صورت اثربخش بر روی جمعیت­های نوجوان به کار گرفته شود. مهمترین هدف این پژوهش بسط و توسعه­ی مداخلات بخشش محور بر روی نوجوانان بود. همان گونه که پیشتر استناد شد غالب پژوهش‌های این حوزه بر روی جمعیت­های بزرگسال و محیط­های دانشگاهی صورت گرفته است. در ایران نیز مداخلات بخشش محور بیشتر بر روی زوجین و در قالب روابط زناشویی مورد بررسی قرار گرفته است. یافته­های این پژوهش می­تواند شواهد امیدوارکننده­ای از کارآیی این نوع مداخلات بر روی نوجوانان در اختیار قرار دهد. با توجه به این که بخشش سازه­ای بین فردی است و در بافت روابط اتفاق می­افتد، محیط مدرسه مکانی است اجتماعی، که روابط بین فردی در سطح بالایی قرار دارد و به تبع آن پتانیسل رنجش­های بین فردی در نتیجه­ی رفتارهای ناعادلانه وجود دارد. از این رو مداخلات بخشش محور علاوه بر جنبه­های درمانی می­توانند به صورت آموزشی، کارکرد پیشگیرانه­ای نیز داشته باشند. لذا به پژوهشگران، درمانگران، و خصوصاً مشاوران مدرسه پیشنهاد می­شود تا آموزش بخشش با هدف پیشگیری از رفتارهای انتقام جویانه و اجتناب آمیز و اشاعه­ی فرهنگ گذشت و بخشش را در برنامه­های خود قرار دهند. این پژوهش محدودیت­هایی نیز به همراه داشته است. از مهمترین محدودیت­ها، روش نمونه‌گیری در دسترس بود. همچنین تنها بر روی مقطع راهنمایی و جنسیت پسر صورت گرفت. هم چنین نداشتن مرحله­ی پیگیری، این محدودیت را به وجود می­آورد که پژوهشگر به خوبی نتواند در خصوص انتقال و تعمیم بخشش بعد از پژوهش اطمینان حاصل نماید. از این رو تعمیم نتایج می­بایست با احتیاط صورت گیرد.



[1]. Fehr

[2]. Zechmeister & Romero

[3]. McCullough & Witvliet

[4]. Baumeister , Exline & Sommer

[5]. Worthington

[6]. Unforgiveness

[7]. Enright

[8]. Fitzgibbons

[9]. Berry

[10]. Maltby , Day & Barber

[11]. Rye

[12]. Sastre

[13]. Yaben

[14]. Webb

[15]. Brown

[16]. Kendler

[17]. Forgiveness therapy

[18]. uncovering

[19]. decision

[20]. action

[21]. outcome or deepening

[22]. Jenningz & DiBlasio

[23]. Baskin

[24]. Hui & Chau

[25]. Gambaro

[26]. Beck

[27]. Knupp

[28]. Park

[29]. Rachal & Sandage

[30]. Park

[31]. Klatt

[32]. Raney

[33]. Witvliet

[34]. Ludwig &Vander Laan

[35]. approach-focused coping strategy

[36]. Avoidance-focused coping strategy

[37]. Kochenderfer-Ladd

خجسته مهر، رضا؛ کرایی، امین، و عباس پور، ذبیح اله (1389). ارزشیابی ویژگی‌های روانسنجی پرسشنامه
انگیزه­های بین فردی مرتبط با آسیب. تحقیقات علوم رفتاری، 1 (10)، 10-1.
زندی پور، طیبه؛ و یادگاری، هاجر (1386). ارتباط بخشش با رضایت از زندگی در زنان دانشجوی متأهل غیربومی دانشگاه­های تهران. مجله­ی مطالعات زنان، 3، 123-109.
غباری بناب، باقر (1381). رابطه­ی عفو و گذشت با میزان اضطراب در والدین کودکان استثنایی و عادی. مجله­ی حوزه و دانشگاه، 2، 70- 57.
غباری بناب، باقر؛ کیوان‌زاده محمد و وحدت تربتی، شادی (1387). رابطه­ی بین عفو و گذشت و سلامت روانی در دانشجویان علوم پزشکی. مجله­ی حوزه و دانشگاه، 2، 70- 57.
لواف‌پورنوری، فرشاد (1390). اثربخشی مشاوره­ی بخشش به‌صورت گروهی در افزایش بخشش و کاهش پرخاشگری نوجوانان پرخاشگر شهرستان دزفول. پایان نامه‌ی کارشناسی ارشد. دانشگاه تربیت معلم تهران.
لواف­پور نوری، فرشاد؛ زهراکار، کیانوش و ثنایی­ذاکر، باقر (1391).  اثربخشی بخشایش درمانی گروهی در کاهش پرخاشگری نوجوانان پرخاشگر 11 تا 13 سالۀ شهرستان دزفول. مجلهعلمی - پژوهشیدانشگاهعلومپزشکی شهیدصدوقییزد، 20(4)، 500-489.
Baskin, T. W., & Enright, R. D. (2004). Intervention studies on forgiveness: A metaanalysis. Journal of Counseling & Development, 82, 79-90.
Baumeister, R. F., Exline, J. J., & Sommer, K. L. (1998). The victim role, grudge theory, and two dimensions of forgiveness. In E. L. Worthington Jr. (Ed.), Dimensions of forgiveness: Psychologicalresearch and theological perspectives, 79–104. Philadelphia: Templeton Foundation Press.
Beck, S. (2005). Efficay of forgiveness group intervention for aggressive victims. Unpublished Doctoral dissertation.Capella University.
Berry, J. W. & Worthington, E. L. Jr. (2001). Forgiveness, relationship quality, stress while imagining relationship events, and physical and mental health. Journal of Counseling Psychology, 48, 447–455.
Brown, R. P. (2003). Measuring individual differences in the tendency to forgive: Construct validity and links with depression. Personality and Social Psychology Bulletin, 29, 1–13.
Enright, R. D. (2001). Forgiveness is a choice. Washington, DC: APA LifeTools, American Psychological Association.
Enright, R. D. & Fitzgibbons, R. P. (2000). Helping clients forgive: An empirical guide for resolving anger and restoring hope. Washington, DC: American Psychological Association.
Fehr, R. (2010). On the (un)intendend consequences of forgiveness: creativity after conflict. Unpublished doctoral dissertation. University of Maryland.
Freedman, S. R., & Knupp, A. (2003).The impact of forgivenesson adolescent adjustment to parental divorce.Journal ofDivorce & Remarriage, 39, 135-167.
Gambaro, M. E. (2002). School-based forgiveness education in the management of trait anger in early adolescents.Unpublished Doctoral dissertation, University of Wisconsin-Madison.
Hui, E. K. P. & Chau, T. S. (2009). The impact of a forgiveness intervention with Hong Kong Chinese children hurt in interpersonal relationships. British Journal of Guidance and Counseling 37, 141-156.
Kendler, K. S., Liu, X.-Q., Gardner, C. O., McCullough, M. E., Larson, D. & Prescott, C. A. (2003). Dimensions of religiosity and their relationship to lifetime psychiatric and substance use disorders. American Journal of Psychiatry, 160, 496–503.
Klatt. J. (2008). Testing A Forgiveness Intervention To Treat Aggression Among Adolescents In A Type 1 Correctional Facility: A Pilot Study. Unpublished Doctoral dissertation, University of Wisconsin-Madison
Kochenderfer-Ladd, B. J. (2004). Peer victimization: The role of emotions in adaptive and maladaptive coping. Social Development, 13(3), 329- 349.
Maltby, J. & Day, L. (2004). Forgiveness and defensive styles. Journal of genetic psychology, 165(1), 99-109.
Maltby, J., Day, L. & Barber, L. (2005). Forgiveness and happiness: the differing contexts of forgiveness using the distinction between hedonic and eudaimonic happiness. Journal of Happiness Studies, 6, 1–13.
McCullough, M. E. & Witvliet, C. V. (2002). The psychology of forgiveness. In C. R. Snyder & S. J. Lopez (Eds.) Handbook of positive psychology (pp. 446-458). New York, NY: Oxford University Press.
McCullough, M. E., Rachal, K. C., Sandage, S. J., Worthington, E. L., Jr., Brown, S. W. & Hight, T. L. (1998). Interpersonal forgiving in close relationships II: Theoretical elaboration and measurement.Journal of Personality and Social Psychology, 75(6), 1586–1603.
McCullough, M. E. & Worthington, E. L (1999). Religion and the forgiving personality. Journal of Personality, 67, 1141-1164.
McCullough, M. E, Worthington, E. L. & Rachal, K. C. (1997). Interpersonal forgiving in close relationships. Journal of Personality and Social Psychology, 73, 321-336.
Park, J. H. (2003). Validating the effectiveness of a forgiveness intervention program for adolescent female aggressive victims in Korea. Unpublished doctoral dissertation. University of Wisconsin-Madison.
Raney, M. (2003). Influence of forgiveness on posttraumatic stress disorder, depression, and aggression in Vietnam veterans. Unpublished doctoral dissertation. University of North Carolina. Chapel Hill
Rye, M. S., Loiacono, D. M., Folck, C. D., Olszewski, B. T., Heinm, T. A. & Madia, B. P. (2001). Evaluation of the psychometric properties of two forgiveness scales. Current Psychology: Developmental, Learning, Personality, Social, 20, 260–277.
Sastre, M. T. M., Vinsoneau, G., Neto, F., Girard, M. & Mullet, E. (2003). Forgiveness and satisfaction with life .Journal of Happiness Studies, 4, 323–335.
Webb, M., Call, S., Chickering, S. A., Colburn, T. A. & Heisler, D. (2006). Dispositional forgiveness and adult attachment styles, The Journal of Social Psychology, 146(4), 509-512.
Witvliet, C. v. O., Ludwig, T. E. & Vander Laan, K. L. (2001). Granting forgiveness or harboring grudges: Implications for emotion, physiology, and health. Psychological Science, 12, 117-123.
Worthington, E. L., Jenningz, D. & DiBlasio, F. A. (2010). Intervenyions to promote forgiveness in couple and family context: conceptualization, review, and analysis. Journal of Psychology and Theology, 38(4), 231-245.
Worthington, E. L. (2001). Five steps to forgiveness. New York: Crown Publishers.
Worthington, E. L. Jr. (2006). Forgiveness and reconciliation: Theory and application. New York: Routledge.
Yaben, S. Y. (2009). Forgiveness, attachment, and divorce .Journal of Divorce & Remarriage, 50, 282–294.
Zechmeister, J. S. & Romero, C. (2002). Victim and offender accounts of interpersonal conflict: Autobiographical narratives of forgiveness and unforgiveness. Journal of Personality and Social Psychology, 82(4), 675-686.