The effect of training on psychological stress resiliency of female students living in dormitories

Document Type : Research Paper

Authors

1 M. A of Family Counselor, University o f Social Welfare and Rehabilitation Sciences

2 Associate Professor of Counseling, University of Social Welfare and Rehabilitation Sciences

3 Assistant Professor of Counseling, University of Social Welfare and Rehabilitation Sciences

4 M.A of Psychometric, Allameh Tabataba'i University

10.22098/jsp.2015.322

Abstract

The aim of the present research was to investigate the effectiveness of resiliency training on stress reduction of high school students living in dormitories. To achieve this goal, from the target population, which included all the high school students living in dormitories in Abadeh, a sample 30 students were selected by purposive sampling and were randomly assigned into two groups of experimental (15) and control (15). This study is a quasi-experimental design with pretest, post-test, and follow-up design. The experimental group received nine sessions of twist resiliency training. Stress scale was used as a measurement instrument. In order to analyze the data, independent-samples t-test was used. There were significant differences between the experimental and control group. This means that resiliency training program significantly reduces the stress scores of the control group in comparison to experimental group. The results showed that resiliency training program can be useful as an intervention method for reducing the stress if applied to the students.

Keywords


مقدمه

  امروزه تقریباً تمامی افراد بشر با واژه ی استرس یا  فشار روانی آشنایی دارند، چرا که جزء جدایی‌ناپذیر زندگی انسان شده و انسان از کودکی با موقعیت‌های تنش‌زا مواجه است(خدایاری فرد و پرند، 2011). فشار روانی، هر نوع محرک یا تغییر در محیط خارجی و داخلی است که ممکن است باعث اختلال در تعادل حیاتی‌گردد و در شرایط خاص بیماری زا باشد (شاو،[1] 1973).

نوجوانی، بخشی از گستره‌ی زندگی آدمی است که افراد با مجموعه‌هایی از موانع و چالش‌هایی تحولی روبه رو می شوند. این چالش ها در مواردی نظیر رشد هویت و شخصیت و پیشرفت مستقل از خانواده، ایجاد ارتباط و همرنگی با گروه همسالان روی می‌دهد. علاوه بر این، انتقال از دوران کودکی به بزرگسالی به موازات مجموعه‌ای از تغییرات جسمی روانی صورت می‌گیرد. این دوره، زمانی است که افراد باید نقش‌های اجتماعی را در گروه همسالان و در ارتباط با افراد جنس مخالف برآورده سازند و مهارت‌های اجتماعی را بیاموزند، شرایط و الزامات حضور در مکان‌های آموزشی را فراهم آورند و برای آینده ی شغلی خویش تصمیم بگیرند. هرکدام از این ملزومات تحولی و سازگارانه نوعی توانایی مقابله را می‌طلبد که همانا راهبردهای رفتاری و شناختی برای انتقال مؤثر وسازگارانه است. بدونشکهمةنوجوانان،نگرانی‌هاییدارندکه برزندگیآنهااثرمی‌گذارد.براساسالگویتعاملیزندگی،استرسجزء طبیعیوعادیزندگیاست (فریدنبرگولویس[2]، 1993).

اگرچه اضطراب و فشار روانی در زندگی هر کس وجود دارد اما به نظر می‌آید در زندگی دانش‌آموزان خوابگاهی از شدت بیشتری برخوردار است (پیترز[3]، 2007).  در اینجا این نکته باید مورد توجه قرار بگیردکه منابعفشارروانی و روش‌هایپاسخ‌دهیبه آن در دو جنس، با یکدیگرمتفاوتاست. در مجموع، جنس مؤنثدرمقابلبیماری‌هایناشیازفشار روانیازجنس مذکرآسیبپذیرتراست.

  دانشجویان دختر خوابگاهی بیشتر از دانشجویان پسر خوابگاهی در معرض عوامل تنش‌زا قرار دارند و آسیب‌پذیری آنها در مقابل این عوامل نیز بیشتر است (اسفندیاری، 1999). آزادی و آزاد (2011) در تحقیق خود نشان دادند که، دانشجویان دختر خوابگاهی به علت عدم فضای مناسب مطالعه، تغذیه نامناسب، زندگی در اتاق‌های پرجمعیت و با فرهنگ های متفاوت، مشکلات دوری از خانواده، مشکلات‌شخصی و مسائل خانوادگی و دانشجویی، نسبت به دانشجویان پسر خوابگاهی آسیب‌پذیری بیشتری نسبت به عوامل تنش زا دارند. محمدبیگی، محمدصالحی، قمری و صالحی (2008) در تحقیق خود نشان دادند که جنسیت مؤنث احتمال ابتلا به بیماری‌های روانی را تا 4 برابر افزایش می‌دهد. صاحب الزمانی، خانوی، علوی مجد، میرکریمی و کریمی (2010) در تحقیق خود نشان دادند که اختلالات اضطرابی زنان  دو برابر مردان است.

حال باید این نکته در نظر گرفته شود که اگر اضطراب شدید باشد و یا زیاد به طول بیانجامد زیان‌آور بوده و نقش مهمی در شروع بیماری‌های روان تنی نظیر: فشار خون، بیماری کرونر قلب، آنژین صدری (هراوی[4] و ­­میلانی، 2008) و همچنین اختلالات روانی نظیر افسردگی بازی می‌کند (ایمبرهارت[5] ، 2007).

یکی از روش‌هایی که برای مقابله با فشار روانی استفاده می‌شود، تاب‌آوری است. تاب‌آوری به‌عنوان یک فرایند، توانایی سازگاری موفقیت‌آمیز با شرایط تهدیدکننده و به بیان دیگر، سازگاری مثبت در واکنش به شرایط ناگوار است (گارمزی و ماستن[6]، 1991، عطادخت، نوروزی و غفاری، 1392). تاب‌آوری را سازگاری مثبت فرد در واکنش به شرایط ناگوار (آسیب‌ها و تهدیدات) می دانند. البته تاب‌آوری، تنها پایداری در برابر آسیب‌ها یا شرایط تهدید کننده نیست و حالتی انفعالی در رویارویی با شرایط خطرناک نمی‌باشد، بلکه شرکت فعال و سازنده در محیط پیرامونی خود است. تاب‌آوری یکی از عوامل حفاظت کننده همراه با سایر عوامل محافظت کننده است که نقش مهمی در موفقیت افراد و جان به در بردن از شرایط ناگوار دارد. به طوری که برخورداری از این خصوصیت باعث می شود دانش‌آموزان به رفتار سازگارانه در موقعیت حل مسأله دست پیدا کرده و رویارویی با مشکلات را برای آنها ساده‌تر می‌سازد (رستم اوغلی، طالبی جویباری و پرزور، 1394؛ میکائیلی، گنجی و طالبی جویباری، 1391).

استنسما، هیجرواستالن[7](2007) در تحقیق خود، به این نتیجه دست یافتند که آموزشتاب‌آوری به استفادهازراهبردهای کنارآمدنمؤثرمانند: راهبردهایفعال،جستجوی حمایتاجتماعی،خود دلگرم‌سازی و افکار مثبت منجرشده و راهبردهای کنارآمدن غیرمفید مانند واکنش‌های افسردگی، راهبردهای حل مسئلهمنفعلانهواجتنابی راکاهشمیدهد. همچنین در پژوهشدیگری استینهاردودولبیر[8] (2007)، دریافتند کهبرنامهافزایشتاب‌آوری، باعثافزایشعواملحفاظتیمانندعواطف مثبت،اعتمادبهنفسوخود رهبری،وکاهشعواطف منفی،استرسوافسردگیمیشود.

باتوجه بهاینکه شیوه‌هایی که افراد با تاب‌آوری بالا به کار می‌برند، امکان برخورد مؤثر سازنده را با موانعی که در راه رسیدن به اهدافشان دارند افزایش می دهد و در نحوه واکنش آنها به این موانع تأثیر می‌گذارد و با توجه به‌میزان فشار روانی بسیار زیادی که دانش‌آموزان ساکن در خوابگاه شهرستان آباده تجربه می‌کنند و با توجه به  نقش فشار روانی و میزان تاب‌آوری در بین دانش‌آموزان مذکور، محقق بر آن شد که به بررسی این مسأله بپردازد که آیا آموزش تاب‌آوری بر کاهش فشار روانی دانش‌آموزان دختر دبیرستانی خوابگاهی تأثیر دارد یا نه؟

روش

این پژوهش از نوع نیمه‌آزمایشی است و با استفاده از طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه کنترل است.

جامعه،نمونهوروشنمونه‌گیری: جامعه‌ی آماری شامل کلیه‌ی دانش‌آموزان دختر دبیرستانی شهرستان آباده بود که در سال تحصیلی 1391-1390 در خوابگاه ساکن بودند. در پژوهش حاضر 30  نفر شرکت داشتند (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل).  انتخاب نمونه با استفاده از روش نمونه‌گیری هدفمند (به این صورت که در ابتدا با اجرای پرسشنامه استرس هری در بین کل جامعه تعداد 30 نفر که استرس آنها بین 150 تا 250 بود انتخاب شدند)، با جایگزینی تصادفی صورت گرفته است. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه زیر استفاده شد:

   پرسشنامه استرس هری(HIS[9]): برای سنجش استرس از مقیاس استرس هری استفاده شد. این پرسشنامه شامل 66 عبارت است که هری[10] (2005) برای سنجش فشار روانی در موقعیت‌های مختلف زندگی تهیه کرده است. پاسخ‌های این آزمون در یک طیف 5 درجه ای از «اصلاً قبول ندارم» تا «کاملاً قبول دارم» قرار گرفته است. برای تعیین روایی پرسشنامه، همسانی درونی آن از طریق روش دو نیمه کردن براساس پاسخ‌های نمونه 50 دانشجوی دانشگاه محاسبه شد. نتایج حاصل از فرمول اسپیرمن برای محاسبه ثبات درونی 74/0 و برای بررسی ثبات زمان پرسشنامه برای یک نمونه 50 نفری ضریب همبستگی در روش باز آزمایی (به فاصله 4 هقته) 79/0 به دست آمد. برای بررسی اعتبار محتوا، پرسشنامه دراختیار 5 نفراز اساتید روان شناسی قرار گرفت که در زمینه فشار روانی کار می‌کردند. آنها از 101 عبارتی که با دقت مطالعه کردند، به 66 مورد که بهتر علائم استرس را مورد ارزیابی قرار می داد، بیشترین امتیاز را دادند. بنابراین عبارات مذکور انتخاب گردید (هری، 2005).

روش اجرا: در ابتدا به خوابگاه مراجعه و طی جلسه‌ای، ضمن معارفه، فرایند و اهداف پژوهشی برای دانش‌آموزان به طور کامل تشریح گردید. سپس به اجرای پرسشنامهی استرس هری اقدام گردید. لازم به ذکر است که بعد از اجرای پرسشنامه، 30 نفر که در پرسشنامه مذکور نمراتی بین 150 تا 250 (نمره‌ای که تنش را نشان می‌دهد و ضروری است که فرد شرایط زندگی اش را عوض کند) کسب کردند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و 15 نفری کنترل واگذار شدند. این مرحله به عنوان پیش آزمون در نظر گرفته شد. سپس دانش‌آموزان گروه آزمایش طی 9 جلسه 90 دقیقه ای در هرهفته 2 جلسه به صورت گروهی تحت آموزش برنامه تاب‌آوری قرار گرفتند. دانش‌آموزان گروه کنترل طی این مدت در هیچ کلاس آموزشی در زمینه استرس شرکت نداشتند. پس از اتمام جلسات آموزش، بلافاصله پس آزمون روی هر دوگروه اجرا گردید. سپس بعد از 2 هفته آزمون پیگیری اجرا  شد.

شیوه ی مداخله: جلسات برنامه افزایش تاب‌آوری

به منظور تدوین برنامه آموزش تاب‌آوری، پژوهش‌ها و برنامه‌های افزایش تاب‌آوری که قبلاً برای گروه‌های مختلف انجام گرفته بود و همچنین مطالعات داخلی و خارجی در زمینه تاب‌آوری که به شناسایی عوامل مؤثر بر تاب‌آوری پرداخته‌اند، بررسی و مطالعه شد. روش‌های گوناگون مداخله در این پژوهش، شامل سخنرانی، بحث و مشارکت دانش‌آموزان، مدل سازی و ایفای نقش، صحنه سازی، گفتگوی دانش‌آموزان  با یکدیگر و با آموزشگر گروه و انجام تکالیف در منزل (خوابگاه) بود که پژوهشگر تکالیف هر جلسه و نحوه‌ی انجام آنها را در شروع جلسه بررسی می‌کرد.

دانش‌آموزان گروه آزمایش طی 9 جلسه 90 دقیقه ای در هرهفته 2 جلسه به صورت گروهی تحت آموزش برنامه تاب‌آوری قرار گرفتند.

 

ترتیب جلسه

                                 محتوای جلسه

جلسه ی اول

آشنایی با برنامه و معارفه اعضای گروه و پژوهشگر، تبیین هدف، قوانین و چارچوب گروه.

جلسه ی دوم

آشنایی با مفهوم استرس، آموزش درباره مفهوم تاب‌آوری و رفتارهای تاب‌آورانه.

جلسه ی سوم

معرفی راهبردهای مقابله با استرس و کمک در به کار گرفتن راهبردهای مقابله ای موثر و مناسب.

جلسه ی چهارم

آموزش شیوه‌های بازسازی شناختی و ایجاد الگوی تفکر سازنده و تاب‌آورانه، توضیح ارتباط بین افکار، رفتار و هیجان‌ها، آشنایی با نظریه A,B,C الیس.

جلسه ی پنجم

ادراک پدیدار شناختی محرک و نقش افکار و خودگویی‌های منفی در تجربه استرس، چالش با افکار و خود گویی‌های منفی، تغییر و جایگزینی آنها با افکار و خود گویی‌های مثبت و سازنده.

جلسه‌ی ششم

آشنا کردن اعضاء با سبک‌های تفکر و تبیینی سلیگمن و نقش آنها در افزایش تاب‌آوری، جایگزین کردن سبک تفکر خوش بینانه به جای سبک تفکر بدبینانه، ایجادو نگهداری سبک تفکر و تبیینی خوش بینانه.

جلسه‌ی هفتم

معرفی دلگرم سازی، خود دلگرم سازی، دلسرد سازی و تاکید بر هدفمند بودن رفتارها.

جلسه‌ی هشتم

معرفی رویکرد معنا درمانی و تاکید بر اهمیت نقش آزادی و داشتن حق انتخاب در شیوه زندگی انسان.

جلسه‌ی نهم

جمع بندی، مرور و نتیجه گیریواجرای پس آزمون.

نتایج

   در تحقیق حاضر، 30 نفر از دانش‌آموزان دختر مقطع متوسطه (14 تا 17 سال) ساکن در خوابگاه (حداقل یکسال)، در شهرستان آباده شرکت داشتند که به طور تصادفی  15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. که از این 15 نفر در هر گروه 1 نفر به علت غیبت بیش از دو جلسه از گروه حذف شدند.

   فرضیه تحقیق: برنامه آموزش تاب‌آوری بر فشار روانی دانش‌آموزان دختر دبیرستانی ساکن در خوابگاه، دارای تأثیر مثبت است.

   در ابتدا آماره‌های توصیفی مربوط به تعداد، میانگین و انحراف استاندارد گروه‌های آزمایش و مداخله ارائه می‌گردد. سپس فرضیه تحقیق، بر اساس جداول آمار توصیفی و استنباطی بررسی می‌گردد.

جدول 1. میانگین و انحراف استاندارد نمرات استرس دو گروه مداخله و کنترل در پیش آزمون، پس آزمون 1 و پس آزمون 2

 

مراحل

گروه آموزش تاب‌آوری

گروه کنترل

M

SD

M

SD

 

پیش آزمون

4/197

2/23

3/200

6/10

 

پس آزمون1

1/136

7/13

8/184

6/16

 

پس آزمون 2

6/138

4/25

1/180

14

 

 

جدول 2. نتایج آزمون مقایسه میانگین نمرات استرس دو گروه مداخله و کنترل در پیش آزمون

گروه

t

P

مداخله و  کنترل

419/0

678/0

 

نتایج جدول2 نشان می‌دهد چون t محاسبه شده (419/0)، در سطح 05/0 معنادار نیست بنابراین فرض صفر رد نمی‌شود. بدین معنا که بین میانگین نمرات دو گروه مداخله و کنترل در پرسشنامه استرس هری در پیش آزمون تفاوت معناداری وجود ندارد و دو گروه به لحاظ میزان استرس همتا هستند.

 

جدول3.میانگین و انحراف استاندارد تفاضل نمرات دو گروه مداخله و کنترل، در پیش آزمون، پس آزمون 1 و پس آزمون 2

مراحل

گروه آموزش تاب‌آوری                        گروه کنترل

M

SD

M

SD

پیش آزمون- پس آزمون 1

4/61-

4/23

5/15-

5/18

پس آزمون1- پس آزمون2

6/2

8/28

6/4-

5/20

 

جدول 4. نتایج آزمون t مقایسه میانگین تفاضل نمرات استرس گروه مداخله در پیش آزمون- پس آزمون1 و پس آزمون 1-2

مراحل

t

P

پیشآزمون- پس آزمون 1 

83/9

000/0

پس آزمون 1- 2

335/0

743/0

                                                                                                      

نتایج جدول 4 نشان می دهد چون t محاسبه شده برای مراحل پیش آزمون- پس آزمون 1 (83/9)، در سطح 01/0 معنادار است، بنابراین فرض صفر رد شده و نتیجه گرفته می شود بین میانگین تفاضل نمرات دانش‌آموزان دختر دبیرستانی گروه مداخله در پرسشنامه استرس هری در مراحل پیش آزمون- پس آزمون 1، تفاوت معناداری وجود دارد. بدین معنا که آموزش برنامه تاب‌آوری  به کاهش استرس دانش‌آموزان مذکور منجر شده است. در مقابل چون t محاسبه شده برای مراحل پس آزمون 1-2 (335/0)، در سطح 05/0 معنادار نیست، بنابراین فرض صفر رد نمی شود و چنین نتیجه گرفته می شود که بین میانگین تفاضل نمرات دانش‌آموزان دختر دبیرستانی گروه مداخله در پرسشنامه استرس هری در مراحل پس آزمون 1-2، تفاوت معنادار وجود ندارد. بدین معنا که وضعیت آنان به لحاظ استرس در پس آزمون 2 در مقایسه با پس آزمون 1، تغییر قابل ملاحظه ای ننموده است.

بحث و نتیجه‌گیری

    در تحقیق حاضر، از آموزش برنامه تاب‌آوری برای کاهش فشار روانی دانش‌آموزان دختر دبیرستانی ساکن در خوابگاه استفاده شد. یافته‌ها نشان داد بین پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و کنترل، از لحاظ متغیر وابسته (فشار روانی) تفاوتی معنادار وجود دارد. به عبارت دیگر برنامه آموزش تاب‌آوری منجر به کاهش استرس دانش‌آموزان گروه مداخله شده است. یافته‌های پژوهش حاضر مطابق با یافته‌هایکاوه (2009) و کاوه، علیزاده، دلاور،  و برجعلی (2011)  است که  دریافتندکه برنامهافزایشتاب‌آوری با کاهش استرسوالدینی و نهایتاً افزایش رضایتاز زندگیهمراه است. همچنین با یافته‌های  برنس، فیلو، آنستی و ویندسر[11] (2011) مبنی بر اینکه تاب‌آوری باعث کاهش اضطراب و فشار روانی افراد می شود، همسو است. به این صورت که افراد با تاب‌آوری بالا  می پذیرند که،موانعبخشیاز زندگیهرانساناست،دارای منبعکنترلدرونیهستند،ازمهارتهایحل مسئله برخوردارندوازراهبردهایمقابله ایمطلوباستفادهمی کنندکهبهآنهاکمکمی کندتا باشرایطاضطرابزابهطورمؤثرمقابلهکنند.

ویلیامزومیکلسون[12] (2004) همسو با پژ وهش حاضر دریافته اند که افزایش تاب آوی باعث کاهش فشار روانی و اضطراب افراد می شود. افزونبراینرز، میلر و مارتینز[13] (2010)بهایننتیجهرسیده‌اندکه آموزششناختیرفتاریتاب‌آوریباعثپیشگیریازاضطرابمی شود.برایناساس می‌توان استنباط کرد که افراد تاب‌آور، مهارت‌های لازم برای مقابله بااضطراب و فشارهای روانیراکسب می‌کنندودرمواقعلزومبه‌طور مؤثرازاینمهارت‌هااستفادهمی‌کنندکههمینعامل باعثکاهشاضطرابدرآنهامی شود.

اگرچه فشار روانی به‌عنوان یکی از مهمترین عوامل پیدایش و شکل‌گیری بیماری‌ها و نیز مرگ و میر افراد مطرح بوده است. اما مسئله‌ی مهمدرارتباطباتنیدگی،نحوه‌یپاسخویا واکنشبه آناستکهمی‌تواند در سازگاریفردنقش بسزاییایفانماید. تاب‌آوری به‌عنوان اطمینان فرد از توانایی‌هایش برای مقابله با فشار روانی، احترام به خود، ثبات عاطفی و ویژگی‌های فردی که حمایت اجتماعی از طرف دیگران را افزایش می دهد، تعریف شده است (پینکورارت[14]، 2009). افرادیکهدارایتاب‌آوریهستند،اغلبباایجادهیجاناتمثبت پسازرویاروییبا عواملفشارزا،به‌حالتطبیعیبازمی‌گردند. افرادتاب‌آوربدوناینکهسلامتروانشان کاهش یابد و دچار بیماری روانی شوند، رویدادهای فشارزا را پشت سر می‌گذارند،همچنینبهنظر می‌رسد دربعضیمواردباوجودتجاربسختشانپیشرفتنیزکردهوکامیابشده‌اند (واف، فردریکسون و تیلور[15] ، 2008).

به نظر می رسد آموزش تاب‌آوری انعطاف پذیری فرد را افزایش می‌دهد. این ویژگی باعث افزایش سازگاری افراد با شرایط مختلف می‌گردد. افراد با تاب‌آوری بالا درمقابل رویدادهای استرس‌زا با خوش‌بینی، ابراز وجود و اعتماد بنفس بیشتری برخورد می‌کنند. در نتیجه این رویدادها را قابل کنترل می‌دانند. نگرش خوش بینانه پردازش اطلاعات را موثرتر می‌کند و فرد راهبردها مقابله فعال‌تری را به‌کار می‌گیرد و توان کنار آمدن با شرایط، تقویت می‌شود. فردی که دارای تاب‌آوری است، چاره‌ساز و انعطاف‌پذیر بوده، مطابق تغییرات محیطی خود را وفق می‌دهد و بعد از بر طرف شدن عوامل فشارزا به سرعت به حالت بهبود باز می گردد (سیبرت[16]، 2007).

 انزلیچت، آراسون، گاد و مک کی[17] (2006) نیز موافق با این یافته‌ها در یافته اند که درنتیجه فرآیند تاب‌آوری،حوادثناگوار، تأثیر کمتری می‌گذارند و تاب‌آوری بالاترمنجر به سلامت روان می‌گردد.

درتبییناینیافته‌هاخزائلیپارسا(2007)معتقداستکهافرادتاب‌آورازاحساساعتماد بهنفسو کارآمدیبرخوردارندکهبهآنهااجازهمی‌دهدباموفقیت،چالش‌هایزندگیرا پشت سر بگذارند. این افراد احساس ناامیدی و تنهایی کمتری داشته و از این مهارت برخوردارند کهبه یکمشکلبهعنوان مسئله‌ای که می‌توانند آنراکندوکاوکنند، تغییردهند،تحملکنند و یا به طرق دیگر حل‌کنند، نگاه کنندوهمینموضوعوتوانتحملآنهادربرابرمشکلات، سببچشم‌انداز مثبت و خوشبینی آنها به زندگی می‌شود. خوشبینییکیازویژگی‌هایافراد تاب‌آوراست.

تحقیقات متعدد نشان داده است که افراد با تاب‌آوری بالا، در شرایط تنش‌زا و موقعیت‌های ناگوار، سلامت روانشناختی خود را حفظ می‌نمایندودارایسازگاری روانشناختیهستند (توگادوفردریکسون[18]،2004؛ انزلیچت و همکاران ،2006وبیسلی، تامپسون و دیویدسون[19]، 2003).

کارلو چسین[20] (2004)در تحقیق خود نشان دادندکه،سطوحبالایتاب‌آوریبهفرد کمک می‌کند تا از عواطف و هیجان‌های مثبت، به‌منظورپشت سر گذاشتنپیشامدهای ناخوشایند وبازگشتبهوضعیتمطلوب استفادهکند. وایمن[21](1991) در زمینه نقش تعدیل کنندگی تاب‌آوری بر روی فشار روانی، تحقیقی را بر روی نمونه‌ای شامل 82  نفر از دانشجویان انجام داد. نتایج تحقیق نشان داد که تاب‌آوری، فشار روانی را تعدیل می‌کند. این تعدیل در جریان یک ارزیابی انطباقی از فشار روانی صورت می‌گیرد. ایجادتاب‌آوریازطریقایجاد کردن پذیرش روانشناختی،باعثکاهش فشارروانی ناشی از کار و محیط‌های شغلی می‌شود (نونه و هستینگز[22]، 2009).

نتایج پژوهش تیمرمن، امیل کمپ، و سندرمن[23] (1998) درباره بررسی اثرات برنامه آموزشی مدیریت فشارروانی نشان داد که این آموزش می‌تواند فشار روانی، اضطراب و گرفتاری‌های روزانه را کاهش دهد و جرأت و خشنودی بیشتر را به بار آورد.

تاب‌آوری نقش محافظتی دارد زیرا ویژگی استرس‌زایی حوادث را کاهش داده و منجر به تامین سلامت روانی و جسمی فرد و آرامش بیشتر او می‌گردد و توان مقابله وکنار آمدن افزایش می‌یابد. افزون بر این، با به کاربردن روش‌های مقابله ای مؤثر و فعال، احتمال ابتلا به بیماری‌های جسمانی و روانی مربوط به استرس و ضعف‌های رفتاری و علکردی کاهش می یابد (کوباسا[24]، 1984).

از سوی‌دیگر آموزش گروهی می‌تواند تأثیر مثبت در کاهش فشارروانی داشته باشد، زیرا جمع شدن افراد در گروه و اینکه تک تک افراد احساس کنند دیگران نیز مشکلاتی مشابه با آنها دارند و در گروه از تجارب یکدیگر برای مقابله با استرس استفاده کنند، در کاهش استرس و افزایش خود باوری مؤثر است.

پیشنهاد می‌گردد که آموزش تاب‌آوری در سایر مناطق کشور و همچنین بر روی دانش‌آموزان پسر اجرا گردد. از آنجا که تاب‌آوری یک ویژگی اکتسابی است و وجود آن در افراد می‌تواند نقش مثبت و مهم ایفا کند و همچنین آموزش تاب‌آوری به دانش‌آموزان کمک زیادی به کاهش استرس آنها می‌کند. لذا مشاوران مدارس می توانند از این شیوه در مدارس استفاده کنند و با دانش و تجربه خود نیز بر غنا و تاثیر گذاری آن بیافزایند.

این پژوهش با محدودیت‌هایی همراه بود از جمله  اینکه محدوده سنی (14 -17) سال را در بر می‌گیرد که از تعمیم پذیری آن کاسته است. محدودیت زمانی و مکانی اجرای تحقیق و انتخاب از دیگر محدودیت اجرای این تحقیق بود. با وجود  این محدودیت‌ها احتمالاً در روند جلسات و نتایج تاثیر گذار بوده است. در پایان لازم می‌دانیم که از مسئولین محترم آموزش و پرورش و دبیرستان‌های شهرستان آباده تشکر و قدردانی کنیم.



1. Shaw

[2]. Fridenberg & Lewis

[3]. Peters

[4]. Heravi

[5]. Emberhart

[6]. Garmezy & Masten

[7]. Steensma, Heijer & Stallen

[8]. Steinhardt & Dolbier

[9]. Harri`s Stress Inventor

[10]. Harri

[11]. Burns, Fellow, Anstey & Windsor

[12]. Williams & Mickelson

[13]. Rose, Miller & Martinez

[14]. Pinqurart

[15]. Waugh, Fredrickson & Taylor

[16]. Siebert

[17]. Inzlicht, Aronson, Good & McKay

[18]. Tugade & Fredrickson

[19]. Beasley, Thompson & Davidson

[20]. Carle & chassion

[21]. Wyman

[22]. Noone, & Hastings

[23]. Timmerman, Emmelkamp & Sanderman

[24]. Kobasa

References
 
Atadokht, A., Norozi, H. & Ghaffari, O. (2014). The effect of social problem-solving training on psychological well-being and resiliency of students with learning difficulties. Journal of Learning Disabilities, 3(2), 92-108. (Persian).
Azadi, S. & Azad, H. (2011). Investigating of relationship between social support, resiliency and mental health in students of Ilam university. Journal of Janbaz   medicine, 3 (12), 49-58. (Persian).
Beasley, M., Thompson, T. & Davidson, J. (2003). Resilience in response to life  stress: The effects of coping style and cognitive hardiness. Personality &  Individual Differences, 34, 77- 95.
Burns, R. A., Fellow, P., Anstey, K.J., Windsor, T. D. (2011). Subjective well-being  mediates the effects of resilience and mastery on depression and anxiety in a large  community sample of  young and middle-aged adults. Australian and New  Zealand journal of psychiatry, 45(3), 240-8.
Carle, A. C. & chassion, L. (2004). Resilience in a community sample ofchildren  of alcoholies: its prevalence and relation internalizing symptomatology and ositive affect. Journal of applied development psychology, 25, 577-596.
Emberhart, N. K. (2007). Interpersonal  predictor of stress generation and depressed  mood.Retrieved, from: ProQuest information and learning company. http://proquest.umi.com.
Esfandiari, Gh. (1999). Stress factors and their relationship with the general health  of Kurdistan University of  Medical Sciences in 1999. Journal of  Kurdistan University of Medical Sciences, 5(18), 17-21. (Persian).
Fridenberg, E. & Lewis, R. (1993). Boys play sport and girls turn  to others: age,  gender and ethinicity as determainats of coping. Journal of Adolescence, 16 , 253-266.
Garmezy, N. & Masten, A. (1991). The protective role of competence indicators in children at risk. In E. M. Cummings, A. L. Green, & K. H. Karraki (Eds.), Life span developmental psychology: Perspectives on stress and coping (pp:151-174). New Jersey: Lawrence Erlbaum Publishers.
Harri,  S. CH. (2005).  Harri stress inventory. American psychologist. 6, 675-679.
Heravi, M. & Milani, M. (2008). Investigating the effect of relaxation therapy on level  of exam anxiety. Journal of Abnormal Psychology, 100, 31–38.
Khazaeli Parsa, F. (2007). Resiliency, the capacity to overcome difficulties, hardly  stability and self development. Student counseling. Student and Cultural Department.  (Persian).
Kaveh, M. (2009). Editing of Increasing resiliency training program Against stress  and the impact of That on the components of the quality of life of parents with minor Mentall disable children. Master thesis of University of Allameh Tabatabai in Tehran.  (Persian).
Kaveh, M., Alizade, H., Delavar, A. & Borjali, A. (2011). Editing of Increasing resiliency training program Against stress and the impact of That on the components of the quality of life of parents with minor Mentall disable children. Iranian Journal of Special children, 11(2), 119-140. (Persian).
Khodayari Fard, M. &  Parand, A. (2011). Stress and ways to cope with it (Second edition). Tehran: Tehran University Publication. (Persian).
Kobasa, S. C. (1984). Personality and socialresources in stress resistance. Journal of  Personality and  SocialPsychology, 45, 839-850.
Meikaeilei, N., Ganji, M. & Talebi Joybari, M. (2012). A comparison of resiliency, marital satisfaction and mental health in parents of children with learning disabilities and normal children. Journal of Learning Disabilities, 2(1), 120-137. (Persian).
Mohammad beygi, A., Mohammad Salehi, N., ghamari, f. & Salehi, B. (2008).   Investigating The Epidemy of depression Symptoms,The state of General health  and risk factors In the dormitory students of Arak University. Journal of Medical  Sciences of Arak University, 12 (3), 116-123.
Inzlicht, M., Aronson, J., Good, C., & McKay, L. (2006). A particular resiliency to  threatening environments. Journal of Experimental Social Psychology, (42), 323- 336.
Noone, S. J. & Hastings, R. P. (2009). Building psychological resilience in support  staff caring for people with intellectual disabilities: Pilot evaluation of an  acceptance-based intervention. Journal of Intellectual Disabilities, 13(1); 43- 51
Peters B. M . (2007). The relationship among psychologicaland perceived stress,  quality of life, self care, and impairment in doctoral student. Retrieved September from: http://proquest.umi.com
Pinquart, M. (2009). Moderating effects of dispositional resilience on associations  between hassles and Psychological distress. Journal of applied Developmental  Psychology, 30, 53-60.
Rose, H., Miller, L., Martinez, Y. (2010). Friends for life": The results of a  resilience-building, anxiety-prevention  program in a canadian elementary school. Professional School Counseling,12(6), 400-407.
Rostamoghli, Z., Talebi Joybari, M. & Porzoor, P. (2015). A comparison of attributional and resiliency style in students with specific learning disorders, blindness and normal. Journal of Learning Disabilities, 4(3), 39-55. (Persian).
Sahebazamani, M., Khanavi, M., Alavi Majd, H., Mirkarimi, S. & Karimi, M. (2010). Investigating The effect of inhalation aromatherapy on anxiety and depression in female students living in the dormitory of Tehran University. Journal of Medical Sciences, Islamic Azad University, 20 (3), 171-185. (Persian).
Siebert, A. (2007). How to develop resiliency stregths. Available: www.resiliency  center.com.
Shaw, S. E. (1979). Health education for the public: stress and stress management.  Top Clin Nurs, 1(1), 53-70.
Shojai, S., Beh Pazhuh, A., Shokuhi Yekta, M. & Ghobari Bonab, B. (2012). Predicting based on the resiliency and mental health symptoms in adolescent  sisters and brothers of students with mental disability Shiraz city in 2011-2012.  Journal of Special people, 2 (6), 21-46. (Persian).
Steensma, H., Heijer, M. D., & Stallen, V. (2007). Effects of resilience training on  the reduction of stress and depression among Dutch workers. Quarterly of  Community Health Education, 27 (2),145-159.
Steinhardt, M. & Dolbier, C. (2008). Evaluation of a Resilience Intervention to Enhance  Coping  Strategies and Protective Factors and Decrease Symptomatology. Journal of American College Health, 56(4), 445-453.
Timmerman, I. G. H., Emmelkamp, P. M. G. & Sanderman, R. (1998). The Effects of a Stress Management Training Program in Individuals at Risk in the Community at Large. Behaviour Research and Therapy,  36 (9), 863–875.
Tugade, M. M., & Fredrickson, B. L. (2004). Resilient Individuals use Positive  Emotions to Bounce back fromnegative emotional experiences. Journal of Personality and Social Psychology, (86), 320-333.
Waugh, C. E. Fredrickson, B. L. & Taylor, S. F. (2008). Adapting to life’s slings and arrows: Individual differences in resilience when recovering from an anticipated threat. Journal of Research in Personality, 42, 1031-1046.
Williams, S. L. & Mickelson, K. D. (2004). The Nexus of Domestic Violence and  Poverty: Resilience in Women’s Anxiety. Violence Against Women,10 (3), 283- 293.
Wyman, P.A. (1991). Development and family milieu correlates of resilience in  urban childrenwho have experienced major life stress. American Journal of  community psychology, 19, 405- 426.