Document Type : Research Paper
Authors
1 Ph. D Student in Counseling, University of Isfahan
2 Associate of Counseling, University of Isfahan
3 Assistant Professor of Psychology & Education of Children with Special Needs, University of Isfahan
4 MA in Psychology, University of Farhangian Pardis Shahied Bahonar
Abstract
Keywords
مقدمه
انسان موجودی اجتماعی و نیازمند برقراری ارتباط با دیگران است و شکوفایی استعدادهای او از طریق تعامل بین فردی و ارتباطات اجتماعی امکانپذیر است، از طرفی کسانی نیز هستند که تمایلی به ارتباط با دیگران ندارند و با احساسی از ترس غیرمعمول و پایدار، از هر موقعیتی که ممکن است در معرض داوری دیگران قرار گیرند، اجتناب میورزند (مرادی و غلامی، 1385).
اختلال اضطراب اجتماعی(SAD)[1]، بهعنوان یک ترس مشخص و مزمن از یک یا چند موقعیت اجتماعی تعریف میشود که فرد خود را در معرض موشکافی بهوسیلهی دیگران میبیند و میترسد مبادا کاری انجام دهد که باعث خجالت یا تحقیر وی شود، این اختلال از این باور ناشی میشود که فرد در این موقعیتها بهگونهای خجالتآور یا تحقیرآمیز عمل خواهد کرد و دچار اضطراب شدیدی خواهد شد (رینگولد، هربرت و فرانگلین[2]، 2003). در تبیین مکانیزمهای زیربنایی اختلال اضطراب اجتماعی، الگوهای نظری متعددی ارائه شده است که عمدتاً بر نقش فرآیندهای شناختی تأکید دارند. از جمله، کلارک و ولز[3](1995)، بک، امری و گرینبرگ[4] (1986)، فوا، فرانکلین، پری و هربرت[5](1996)، معتقدند که برآورد افراطی پیامد منفی رویدادهای اجتماعی، عامل زیربنایی بروز مشکل است و فرآیندهای شناختی مرتبط با ارزیابی منفی از خود، نقش مهمی در اضطراب اجتماعی ایفا میکند. در تأیید این دیدگاه، بک، امری و گرینبرگ (1986) معتقدند که افراد مبتلا باورها و بیانهای منفی بیشتری در مورد خود و ارزشمندی خویش دارند(مسعودنیا، 1388). این خودارزیابیهای منفی و عزتنفس و پذیرش خود پایین، برکنشهای متقابل مبتلایان با دیگران اثر میگذارد و موجب دوام بیشتر این اختلال میشود (گینزبرگ، گرکا و سیلورمن[6]، 1998). همچنین میزان شیوع آن درجمعیت کل، 13 درصد برآورد میشود(انجمن روانپزشکی آمریکا[7]، 2000؛ ترجمهی نیکخو و آوادیس، 1381) و سن شروع در حدود 15 سالگی است (فرمارک[8]، 2006؛ کسلر، برگلند و دملر[9]، 2008) و معمولاً به دورهای دراز مدت از ناتوانی میانجامد (بروس، یانکر، اتوو، ایزن، ویس برگ و پاگانو[10]، 2007). بنابراین، با توجه به شیوع بالا و نیز سن شروع، این اختلال میتواند موجب بروز انواع اختلالات روانشناختی (لاول و باربارا[11]، 1998؛ به نقل از کایوند، 1388) از جمله افسردگی و اختلالات هویتی (لاست و استراووس[12]، 1990)، شود و از آسیبهای چشمگیری در کارهای روزانه، روابط اجتماعی و شغلی رنج برند (ویتچن، سون تاگ، مولر و لیبوویتز[13]، 2003؛ ریچ و هافمن[14]، 2008) و زندگی حرفهای، تحصیلی و اجتماعی آنان مختل گردد (مرادی و غلامی رنانی، 1385).
برای درمان اختلال اضطراب اجتماعی تاکنون روشهای متعددی مورد استفاده قرار گرفته، و هر کدام از این درمانها تا حدودی در درمان این اختلال موفق بودهاند(کلارک، فسک، ماسیا، اسپالدینگ، براون، مامن و شیر[15]، 1997). از طرفی روایت درمانی[16] بهعنوان یک رویکرد درمانی نسبتاً تازه، شاید بتواند در کاهش اختلال اضطراب اجتماعی و همچنین افزایش عزتنفس بهعنوان یکی از مؤلفههای اساسی و تأثیرگذار در روابط بین فردی، مؤثر واقع شود. روایت درمانی، فرآیند کمک به افراد برای غلبه بر مشکلاتشان از راه درگیر شدن در گفتگوهای درمانی است. این گفتگوها شامل برونریزی مشکل، استخراج پیامدها، پررنگ کردن نقشههای تازه و اتصال آن به گذشته است (کارر[17]، 1998؛ به نقل از نظیری، قادری و زارع، 1388). در درمان روایتی، اعتقاد بر این است که مردم از طریق روایات، زندگی و تجارب خود را معنا میبخشند و وجود روایتهای سرشار از مشکل، منجر به بروز مشکلات میشود (نوری تیرتاشی و کاظمی، 1391)، و منشأ مشکل، داستانی است که مملو از ناکامی، یأس و ناراحتی است. وایت[18] (1995) چنین داستانهایی را داستان سرشار از مشکل[19] مینامد که تجلی داستان غالب فرد مبتلا در مورد زندگی است (ربیعی، فاتحیزاده و بهرامی، 1387). بنابراین، هدف اصلی روایت درمانی، کمک به مراجعان برای تجدید نظر و اصلاح داستانهای درونی شده است (پلکینگورن[20]، 2004). این فرایند سبب میشود تا مراجعان احساس کنند که قادر به پیشبینی و کنترل زندگی خود هستند (فرکلوث[21]، 2009).
بررسی پیشینهی تحقیق، به مطالعهای که بهطور خاص به بررسی اثربخشی روایت درمانی بر کاهش اختلال اضطراب اجتماعی و نیز افزایش عزتنفس پرداخته باشد، دست نیافت ولی در سایر گروهها، مطالعاتی صورت گرفته است. ازجمله، نظیری، قادری و زارع (1389)، در پژوهش خود روایت درمانی را بر کاهش علائم افسردگی، افکار خود آیند منفی و نگرشهای ناکارآمد مؤثر دانستهاند. شاپیرو و راس[22] (2002) نشان دادکه روایت درمانی موجب افزایش خودآگاهی، کاهش اضطراب و افزایش احساس شایستگی کودکان، و کمک به هویتیابی نوجوانان میشود. علاوه بر این، لاینتی و اسکویتزر[23] (2010) در مطالعهی خود دریافتند که نشانهها و علائم افسردگی در بیماران، پس از درمان، به نحو بارزی کاهشیافته است.
با توجه به جدید بودن رویکرد روایت درمانی و همچنین برخی پژوهشهای انجامشده در مورد تأثیر این رویکرد بر کاهش اضطراب، کمرویی و افسردگی، در پژوهش حاضر به بررسی تأثیر رویکرد روایت درمانی در درمان اختلال اضطراب اجتماعی پرداخته شد. همچنین ازآنجاکه عزتنفس پایین با اختلال اضطراب اجتماعی مرتبط است پژوهشگر به بررسی تأثیر روایت درمانی برافزایش عزتنفس نیز پرداخته است.
روش پژوهش نیمه تجربی و از طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه کنترل استفاده شد.
جامعهی آماری پژوهش شامل کلیهی دانشآموزان مدارس راهنمایی دخترانه شهر اصفهان در سال تحصیلی 90-1389 بود. که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای، مدارس هدف مشخص و سپس 30 نفر از افرادی که بالاترین نمره را در ارزیابی اضطراب اجتماعی کسب کردند انتخاب، و بهطور تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل گمارده شدند (هر گروه 15 نفر). برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامههای زیر استفاده شد:
پرسشنامهی اضطراب اجتماعی: این پرسشنامه که در سال 1380 مشاوری برای اندازهگیری میزان اضطراب اجتماعی ساخته، دارای 38 سؤال است. روایی محتوایی این پرسشنامه را چند محقق مورد تأیید قرار داده و پایایی آن را نیز مشاوری (1380) با استفاده از آلفای کرونباخ 83/0 تعیین نموده است و در پژوهش مهرطلب (1383) ضریب پایایی، 78/0 بهدستآمده است.
پرسشنامه عزتنفس کوپر اسمیت: این مقیاس، که در سال 1967 بهدست کوپر اسمیت تهیه شده است، شامل 58 ماده و در قالب 5 خرده مقیاس (عزتنفس کلی، عزتنفس اجتماعی، عزتنفس خانوادگی، عزتنفس تحصیلی و دروغسنج) است. کوپر اسمیت (1967) ضرایب باز آزمایی را بعد از پنج هفته، 88/0 و بعد از سه سال، 70/0 گزارش کردهاند. این آزمون در ایران، در سال 1371 دادستان ترجمه و هنجاریابی کرده است و ضریب همسانی درونی در نمونهی ایرانی بین 89/0 تا83/0 در مطالعات مختلف متغیر بوده است(مرویان حسینی، 1375).
روش اجرا: برنامهی مداخله در این پژوهش، برگرفته از الگوی پاین[24](2004) بود. این الگو شامل مواردی است از جمله: افراد داستان زندگی خود را میگویند. مشکل بهوسیله مراجع و درمانگر نامگذاری میشود. زبان برون سازی مورداستفاده قرار میگیرد. مسائل فرهنگی و اجتماعی در نظر گرفته میشود. پرسشهای تأثیرگذار و مرتبط، به کار گرفته میشود. از مراجع برای اتخاذ موقعیت نسبت به مشکل دعوت میشود. از مستندات درمانی (نامه، خاطره...) استفاده شده و نیز به یادآوری اشخاص تأثیرگذار زندگیاش درگذشته کمک میشود. بازگویی مجدد داستان و غنیسازی آن صورت میگیرد.
در مرحلهی پیشآزمون، آزمودنیهای گروه آزمایش و کنترل به پرسشنامههای اضطراب اجتماعی و عزتنفس پاسخ دادند. سپس برنامهی تنظیمشده در 8 جلسهی 90 دقیقهای به شرح ذیل، بر روی گروه آزمایش اجرا شد؛ جلسهی اول بهصورت مقدماتی؛ 1- آشنایی اعضا با یکدیگر 2- مشخص نمودن اهداف و قوانین جلسات 3- تبیین مدل درمانی موردنظر 4- تشویق اعضا برای شرح روایتهای خود. جلسهی دوم با موضوع داستان زندگی؛ 1- برونیسازی
2- بررسی روایتهای غالب 3- مشخصسازی داستان اشباع از مشکل 4- بررسی نفوذ مشکل بر فرد و بالعکس 5- چگونگی ساخت داستانها. جلسهی سوم با موضوع رویدادهای مهم زندگی؛
1- دستیابی به اصول حاکم بر داستانگویی افراد 2- یافتن تجارب اوج، افت 3-دیدن داستان از منظری دیگر. جلسهی چهارم با موضوع ساخت شکنی؛ 1- نامگذاری مشکل 2-ساخت شکنی(از قدرت انداختن مشکل)3-فن باز معنایی. جلسهی پنجم با موضوع ابتکارات؛ 1-به چالش کشاندن اعضا 2-تعیین عوامل مثبت و منفی مؤثر در داستانها 3- بررسی چالشهای بزرگ زندگی
4-دستیابی به داستانهای سایهای افراد. جلسهی ششم با موضوع پیامدهای بیهمتا؛ 1- بررسی پیامدهای منحصربهفرد 2- بهکارگیری عناصر جدید در روایت 3- بررسی اولویتها، آرزوها، اهداف و افراد مهم زندگی 4-تغییر چهارچوب زندگی فرد. جلسهی هفتم با موضوع بازسازی و بازگویی روایت زندگی؛ 1- تکیهبر نقاط قوت مراجع 2- تحلیل ارتباط روایت جدید بازندگی فرد، 3- جریان بخشیدن به روایت جدید 4- نقطه بحرانی. جلسۀ هشتم با موضوع بازنویسی داستان زندگی؛ 1- بررسی داستان تازه افراد 2-پیشبینی مشکلات احتمالی3- ویرایش نهایی روایت جدید4-ایفای نقش در داستان جدید زندگی خود5- اجرای پرسشنامههای موردنظر.
بعد از اجرای برنامهی مداخله بر روی گروه آزمایش، مجدداً پرسشنامهها را آزمودنیهای دو گروه تکمیل کردند و پس از جمعآوری دادهها، بهمنظور تحلیل دادهها، افزون بر روشهای آمار توصیفی، از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد.
نتایج
جدول 1. نتایج پیشآزمون- پسآزمون اضطراب اجتماعی و عزتنفس به تفکیک گروه
گروه کنترل |
گروه آزمایش |
|
|||
SD |
M |
SD |
M |
گروهها |
مقیاس |
28/11 |
101 |
93/11 |
40/113 |
پیشآزمون |
اضطراب اجتماعی |
94/14 |
40/104 |
23/15 |
73/65 |
پسآزمون |
|
13/4 |
13/33 |
77/4 |
06/31 |
پیشآزمون |
عزتنفس |
42/4 |
40/33 |
79/3 |
66/38 |
پسآزمون |
نتایج مندرج در جدول 1 نشان میدهد که در مرحله پسآزمون گروه آزمایش با 66/38، بالاترین میانگین عزتنفس را داشتهاند.
جدول 2. تحلیل کوواریانس نمرات پسآزمون اضطراب اجتماعی در گروههای کنترل و آزمایش
منبع |
SS |
df |
MS |
F |
P |
Eta |
توان آماری |
پیشآزمون اضطراب اجتماعی |
30/692 |
1 |
30/692 |
290/3 |
081/0 |
109/0 |
417/0 |
عضویت گروهی |
159/11112 |
1 |
159/11112 |
801/52 |
001/0 |
662/0 |
000/1 |
همانطور که نتایج جدول 2 نشان میدهد بین نمرات اضطراب اجتماعی گروه آزمایش و کنترل در مرحله پسآزمون در سطح 01/0>P تفاوت معنیدار وجود دارد و فرضیه اول تأیید میگردد و میتوان نتیجه گرفت که آموزش روایت درمانی بر کاهش اضطراب اجتماعی دانشآموزان تأثیر داشته است.
جدول 3. تحلیل کوواریانس نمرات پسآزمون عزتنفس در گروههای کنترل و آزمایش
منبع |
SS |
df |
MS |
F |
P |
Eta |
توان آماری |
پیشآزمون عزتنفس |
925/292 |
1 |
925/292 |
454/43 |
001/0 |
617/0 |
000/1 |
عضویت گروهی |
448/324 |
1 |
448/324 |
130/48 |
001/0 |
641/0 |
000/1 |
همانگونه که مندرجات جدول 3 نشان میدهد بین نمرات عزتنفس گروههای آزمایش و کنترل در مرحله پسآزمون در سطح 01/0>P تفاوت معنیدار وجود دارد و فرضیه دوم تأیید میگردد و میتوان نتیجهگرفت که آموزش روایت درمانی برافزایش عزتنفس دانشآموزان تأثیر داشته است.
جدول 4. ضریب همبستگی بین نمرات اضطراب اجتماعی و عزتنفس
متغیر پیشبین |
متغیر ملاک: اضطراب اجتماعی |
||
R |
مجذور ضریب همبستگی |
P |
|
عزتنفس |
**509/0- |
259/0 |
004/0 |
مندرجات جدول 4 بیانگر معناداری همبستگی بین اضطراب اجتماعی و عزت است. لذا فرضیه سوم پژوهش مبنی بر اینکه بین اضطراب اجتماعی و عزتنفس رابطه وجود دارد، تأیید میگردد.
بحث و نتیجهگیری
از جمله محدودیتهای پژوهش عدم آشنا بودن افراد نمونه با رویکرد روایت درمانی و همچنین مقاومت در بیان روایات در گروه مورد اشاره بود. بنابر این پیشنهاد میشود که تأثیرگذاری رویکرد روایت درمانی بر اضطراب اجتماعی و عزتنفس سایر گروهها موردبررسی قرار گیرد. همچنین ازآنجاکه آموزش روایت درمانی، بر کاهش اضطراب و افزایش عزتنفس تأثیر داشت، لذا توصیه میشود از این نوع آموزش و سایر آموزشهای موجود که متغیرهایی چون عزتنفس را افزایش میدهد و درنتیجه منجر به کاهش اضطراب میشود، برای دانشآموزان مورداستفاده قرار گیرد.
[1]. Social Anxiety Disorder (SAD)
[2]. Rheingold, Herbert & Franklin
[3]. Clarck & Wells
[4]. Beck, Emery & Greenbe
[5]. Foa, Franklin, Perry & Herbert
[6] . Cinsburg, Creca & Silverman
[7]. American Psychiatric Association
[8]. Furmark
[9]. Kesler, Berglund & Demler
[10]. Bruce, Yonkers, Otto, Eisen, Weisberg & Pagano
[11]. Lawel &Barbara
[12]. Last & Strauss
[13]. Wittchen, Fuetsch, Sonntag, Muller & Liebowitz
[14]. Reich, Hofmann
[15]. Clark, Feske, Masia, Spaulding, Brown, Mammen & Shear
[16]. Narreative therapy approach
[17]. Carr
[18]. White
[19]. problem- saturated description
[20]. Polkinghorne
[21]. Faircloth
[22]. Shipiro & Ross
[23]. Lynete & Schweitzer
[24]. Payne
[25]. Lynete & Schweitzer
[26]. Shipiro & Ross
[27]. Angus & Mcleod